از این زندگی سر در نمی آورم روی گردنم
فکر
میکنم با یک پا پرنده ام
بزرگ شده ام با این شاخها
وگرنه می گفتم
حلزونی هستم خانه بدوش
تنها در خودم سیگار نمی کشم
می ترسم از هر جرقه
ای
که عاقبت نفت بشوم
از لوله سر در بیاورم
باید مواظب پرهای تازه ام
باشم
و به انکار هر چیزی
سرم را تکان بدهم
مثل هر فلامینگاوی