مسعود آرمان
می خوای دورم بریزی از نگاهت!
اینو از حال چشمات میشه فهمید
چقد دلواپسم...دلشوره دارم
مگه میشه از این لحظه نترسید!؟
مگه میشه به جرمی که نمیگی
منو محکوم تنهایی بدونی
که تبعیدم کنی دور از نگاهت
یه جای پرت و بی نام ونشونی!!
داره یخ می زنه... می لرزه این عشق
چطور می تونی انقد سرد باشی!
دارم شک می کنم کم کم به اینکه:
تو اونکه باورم می کرد باشی!
تمومه زندگی مو زیرو رو کن
بفهمی زیرو روی زندگی می
بفهمی سخته نادیده ت بگیرم
همیشه روبه روی زندگی می!
عذابم میده این بغض گلوگیر
نمی تونم بزارم که بباره
بیا یک لحظه جای من بشین تا
بفهمی مرد بودن درد داره
داره یخ می زنه... می لرزه این عشق
چطور می تونی انقد سرد باشی!
دارم شک می کنم کم کم به اینکه:
تو اونکه باورم می کرد باشی!