اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
شنبه ، 11 فروردين ماه 1403
21 رمضان 1445
2024-03-30
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 261
بازدید امروز: 1001
بازدید دیروز: 12701
بازدید این هفته: 1001
بازدید این ماه: 112495
بازدید کل: 14687610
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



« بر شانه ی مرگ»


                        
                                حمیده واعظ زاده


ساکن تهران و متولد آبان1341 هستم. رشته ی تحصیلی ام مترجمی زبان انگلیسی است .  مجموعه داستانی از من  با عنوان « انتخاب آزاد» در سال 1384 توسط نشر همراه به چاپ رسید.  رمان و مجموعه داستان دیگرم برای بررسی و چاپ در دست ناشر است. در زمینه ی داستان نویسی و نقد از کلاس های اساتیدی چون « شهریار مندنی پور» و« حسین پاینده» بسیاراستفاده نموده ام اما بیشترین بهره را از دانش معلم ارجمندم مسعود احمدی برده ام .  ایشان علاوه بر زحمت  ویراستاری کتاب هایم ، همیشه منتقد و معلمی سختگیر برایم بوده و هستند.
شعر ایشان همیشه برایم پنجره ای تازه به جهان هستی است. شعری که سرشار از تصاویر بکر و لحظات ناب است.
نگاه خاص به جهان ، دانش عمیق و تخیل ناب او با زبانی منسجم درهم تنیده شده و سبک ویژه ی او را رقم زده است. احمدی  شعار فلسفی نمی دهد اما شعرش با فلسفه عجین شده است.  در اشعاری مانند « بر شانه ی مرگ» او به هستی و مرگ می اندیشد .
در بسیاری از اشعار او فضایی سورئال حاکم است . اشیا جان می گیرند؛ درخت را به اتاق می آورد و باران را تا تخت .... و قطاری که وقت و بی وقت از حیاط خانه  آنقدر طبیعی می گذرد که صدای سوتش را می شنوی. در شعراواشیا نقش پررنگی دارند . مثلا در «تمام آن سه شنبه ها» گویی همه اشیا جان دارند و با حضور خود غیاب معشوق را پررنگ کرده اند. اشیایی که می دانند معشوق نمی آید...
« درخت‌ها می‌دانستند
باران
گنجشک‌های به صف در زیر لبة شیروانی
ناودان
زاغ و زاغچه     حتا این لهستانی و آن زیرسیگاری روی میز
که تو نمی‌آیی
تا چشم تنگ مردگان کور شود     مرگِ همیشه در یک قدمی فرسنگ‌ها دور
اگرنه
چرا از نگاهم می‌گریختند»
و یا در قسمتی دیگر از شعر:
«مجسمه زنی
که از چوب است      و سال‌ها کنار پنجره
اگرنه
چرا تمام آن سه‌شنبه را
دم به دم سیگار کشید     دمادم آه»
 
 شعر او از آغاز تا به امروز دوره های متفاوتی را گذرانده و رو به کمال داشته که این مهم مدیون مطالعه  و تاملات اوست که در شعرش نمود پیدا کرده است . آنجا که در شعر « و ساعت مچی من » می گوید:
« من
تنها با تنم به تو نرسیده‌ام     نرسیده‌ام از نگاه پدر»
معشوق  حتا از معشوق کتاب «دو سه ساعت عطر یاس » که با صندل و پوست بی لک تجسم می یافت  فراتر می رود و به معشوقی که ظاهری مشخص دارد اما  وجه غالبش فکر و اندیشه اوست ارتقا پیدا می کند .
در شعر او معشوق زمینی است و نه  اثیری و اسطوره ای وآن قدر فردی است و دارای شکل و شمایل و رفتار خاص که از ذهنیت  او پا به عینیت می گذارد ومعشوق همگان می شود.
 استفاده از کلمات هماهنگ و هم آوا هیچگاه حالت تصنعی ندارد و ناخودآگاه و به سبب احاطه به معانی و واژه هاست. « تا برسی / این خرمالوها هم رسیده اند...» و یا در شعر دیگری « پرده را بکشم / بکشم کنار...»
 او جزئی نگراست و دارای زبان و  سبکی ویژه... شعر اومثل زندگی است ؛ سرشار از اندوه، شادمانی، امید ....

21 دی 1391

 

 

 






ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات