اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
جمعه ، 10 فروردين ماه 1403
20 رمضان 1445
2024-03-29
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 259
بازدید امروز: 6421
بازدید دیروز: 13187
بازدید این هفته: 19608
بازدید این ماه: 105214
بازدید کل: 14680329
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



چند برگ از خاطرات


                               پدرام مجیدی


چند برگ از خاطرات مشهورترین پدرام مجیدی دنیا

 

عصر آویزان پنج شنبه بود

و حوصله ام داشت لبریخت می شد

از ارتفاعی که هیچ مادر قحبه ای تخم نداشت بپرم

 

پرنده مردنی است

خاطراتت را پرواز  بسپار

 

درست عصر آویزان پنج شنبه بود

ساعت چهار و چل و نه دقیقه و سی وشش ثانیه

و حوصله ام داشت لبریخت می شد

با بیضه هام یه قول دوقول بازی می کردیم

بیشتر اوقات ما با بیضه هام یه قول دوقول بازی می کردیم

راهی نداشتیم با بیضه هام یه قول دوقول بازی می کردیم

جر زد

عصبی شدم

به صورتش تف انداختم

و کش تمبانم را عصبی در آوردم

 سگ-گرگ ها را عصبی یکی یکی از پاچه هام کشیدم بیرون

به صورتمه بستم

بعد از تارهای عصبیم شلاق بافتم

عصبی به سگ-گرگ ها زدم

و جملگی راهی شدیم

راهی شدیم که نمی دانم به تعجب کدام علامت ختم خواهیم...

 

شد=رفت

نقطه

 

ما چند کلمه بودیم

با چند کلمه بودیم

که رم کرده بودیم از کاغذ

که ورم کرده بودیم بر کاغذ

و کاغذ کلمه ای است که اسکیمو ها هرگز نسوخته بودند

اسکیموها هرگز نسوخته بودند

هرگز نسوخته بودند

هرگز

 

علامت سوال

 

 

ساعت از پنج نگذشته

ما با حضرات اسکیمو ها آن قدر صمیمی شده بودیم که به هم «تو» می گفتیم

هوای بدی بود

«گه» می گفتیم

 

نقل قول:

تو خیلی گهی!






ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات