اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
شنبه ، 11 فروردين ماه 1403
21 رمضان 1445
2024-03-30
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 262
بازدید امروز: 24
بازدید دیروز: 12701
بازدید این هفته: 24
بازدید این ماه: 111518
بازدید کل: 14686633
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



طلسم اشیاء سوخته

                       

                          خسرو بنایی


نگاهی  بر کتاب  طلسم اشیاء سوخته – علی فتحی مقدم

 

(پل الوار: شاعر کسی ست که بیشتر الهام می دهد تا کسی که الهام می گیرد )

 

طلسم اشیاء سوخته 1383 انتشارات داستانسرا 68 صفحه دفتر اول طلسم اشیاء سوخته دفتر دوم وقت بخیر ساعت دیواری

 

 

در وهله نخست با لغزیدن چشم ها روی سطرها با شعری مواجه می شویم که با ایماژهای تودرتو ، با استعاره های اعجاب انگیز و ساختار حساب شده مواجه ایم که لایه لایه ی جهان درونی اش با گشاده دستی های مخصوص به علی فتحی مقدم به رویمان گشوده می شود .شاید آشنایی زدایی متراکم در ارائه تصاویر غیر انضمامی در محدود کردن شعاع مخاطبین بی تاثیر نبود . چرا که شعرش مخاطب محور نیست. ریسک پذیری در فراروی از زبان معیار و رفتن به سوی خلق موقعیتی تجربه نشده در زبان و فرم، اورا به مختصات متقاطعی از ادراک واقعیت سورئال کشانده است. یکی از خصیصه های ممتاز چنین شعر ها این است که

با هر بار خوانش ، افق جدیدی برای تاویل بر مخاطب گشوده می شود. شعر او شعر گشوده به هستی ست. جدا از شأن تأویلی اثر در نوشتار او رگه های تلخ نگر غریزی ِ تابعی از لحن رادیکال می شود. او استعاره های رسمی و متعارف و رمانتیسمِ نخ نما را به متن هایش راه نمی دهد. با رویاهای استخوان دارش به مصاف سنت های مستقر می رود نه برای براندازی نهلیستی که آنها را از منشور ذهنیت ایجابی به استعاره های پلورئال (متکثر ) می کشاند. این نه از روی نیتی ملحدانه که نوعی فراروی زبانی ست که در دوران کشاکش دور اندیشی و رسالت اجتماعی شعر ، شجاعانه و غیر مقتصدانه ( کالایی نشدن شعر ) هستی شناسی فاخر و تحلیلی اش را بنا می کند .

می خواهم این دست ها را

تزریق کنم به کناره های تاریک زمین

...

و گریه می کند به جای ابری که نیست ولی باران دارد

و تیک مقدس ساعت را به جیغ زدن عادت می دهد

هر پاره متن می تواند شعرکاملی شود. شعر تمام قد در ایجازی بی همتا. درختی با شاخه های تناور، چرا که مویرگ های فرعی شعر همان رگ اصلی شعرند. در شعر طلسم اشیاء سوخته حاشیه وجود ندارد هر متن مرکزی در خود است. هگل درمورد خصوصیت کلی شعر می گوید: زبان، به بیان هر چیزی که در حیطه ی  آگاهی انسان درآید تواناست. پس شعر بر خلاف هنرهای دیگر مخصوص به توصیف بخش خاصی از روح نیست بلکه تمامی اقلیم ذهن را زیر نگین خود دارد. شعر هنر کلی و همنهاد و جامع همه ی هنرهای دیگر است. ( فلسفه هگل ترجمه حمید عنایت ص 664 )

طلسم اشیاء سوخته کودکی شاعر است که به بلوغ اش راه یافته. وسعتی از ناخودآگاه تا خودآگاه شاعر. حالا او نه یک مفسر که آفریدگار لحظه هایی ست که ابعاد این طلسم را رمز گشایی می کند و آنرا به مبداء خلقت اش بر می گرداند.

او حافظه ی عاقل الخلقه اولین حیوان است

و بعد یواشکی سایه از خدا روی زمین افتاد

متلاشی شد هر تکه انسانی

نیمی به اعماق گریختند و

نیمی دیگر دو دستی به سنگ ها

برای نوشتن برای علی فتحی مقدم باید شاعر تر از او بود این مهم حداقل کلید راه بردن به جهان گشوده و پر رمز و رازش هست که با بیان صمیمی و گاه خودمانی درمیان متن، آدرس های صحیح اش را به تو می دهد تا زیاده در چرخه ی دال ها حیران نشوی. از هردریچه و بندی می توان وارد شعرش شد. هر روایت و ضد روایت اش می تواند الهام بخش باشند. شعری که نیاز به ذهنیت ستبر استقرایی در تحلیل ندارد باید به درون اش رفت و به طنین خداگونگی اش گوش سپرد.

خدایی که هنوز مجردی

بگو در هزاره های پیشین

ما داشتیم زنگی خودمان را می کردیم

او روایت رسمی وجامد را به طنز می گیرد. حتی اگر علم دیرین شناسی بخواهد با شگرد های پوزیتویستی ( اثبات گرا ) جهان را با گزاره های آزمایشگاهی اش دوباره اثبات یا نفی کند. شعر آنجا ایستاده است با پرز های رویاهای خویش که صورتک های ازلی زمین را با زبان نیمه هوشیار می سازد. دوگانه انگاری خدا و شیطان در او  باوری ثنویت گرا نیست   دستاویزی است که شعر را در توالی اسطوره گون قرار می دهد و  زبان را در آزمون خیر و شری طلسم اشیاء  سوخته  اش  یاری می  رساند. او با این بازیهای زبانی، دوگانه انگاری خدا و شیطان را بازتابی از جهانی می بیند که هنوز با تقسیم کار اینچنینی فریب می خورد.

در آزمایشگاه الهی

شما موش های آب کشیده ای را می مانید

بترسید چون لحظه های موعود فرارسد

و پوکی استخوان تنها متعلق به پیری نیست

چه بسا فراموشی در خاک ریشه دواند

انسانیت را مرگ

و هر انسانی لاشه ای بد عنق

و زمین بوی سوختن به خود گیرد .

و با چنین مبنا و نگاهی هبوط آدمی صورت می گیرد. و با گزارشی از تحتانی ترین ضمیر باستانی با وردی شیطانی خواند ه می شود .

 

و این همان صدایی ست که با فاصله از شاعر بر شعر فرود می آید. فرآیند بهت آور آفرینش که هیبت خوفناک اش می خواهد تن را در اضطرابی ابدی ِ وجود بلرزاند. اما آنچه روی هم می لغزد عبارت هایی ست از سرشت تلخ بشر. شعری که در عروج های اسطوره گون با گرده ای از بدبینی که ناشی از محدویت پذیری انسان است. انسانی که در تعبیر هگل مبتلا به مرگ است و آلوده به زندگی ست که درمان پذیر نیست .

تاریک خانه ها که نوری اگر رسید خواهید مرد

بیداری که کمتر از مرگ ...

و این همان تقدیریست که مرگ را در خود نه پنهان که آشکارا می کند و  در اجرا زندگی و نور در هم تنیده می کند . مرگ نه یک انتزاع و فرشته ی دژخو که در اندام زندگی چون پیچک می دود .

دریچه ها را مسدود خواهد کرد

دریچه هایی که تا آخر این شعر

در رخت خواب هایتان حفاری

و این بیداری مشروط به مرگی ست که در پهنای زندگی نام کوچک زندگی نمی شود.علی فتحی مقدم شعر طلسم اشیاء سوخته را در نیمه اول بیست سالگی سروده است. سنی که به قول آنده مالرو در مرحله ی بازارگون قرار دارد و آدمی می رود برای خرید اما نه برای کالا که برای خرید ارزش ! اما در سرزمین سوخته او با لبان تاول زده شعراش را سروده است. باید به جنوب برویم. انگار از سپیده دمان تاریخ اینجا آتشکده تاریخ بوده است .

 

                                   

 







ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات