هرمز
علی پور
تا این لحظه ربط من با شعر که نام دوباره ی زندگی من است ،
چون هر کس دیگر به اقتضاء نگاه و روحیات خود نام ها و شعر هایی در حافظه ام مانده
است که چون به شعر می اندیشم بدون تقلا به ذهن می رسند شاعرانی که با ترکیبی از رنج و شعر و نا چرک زیستن به گونه ای هستی شان وقف شعر شده و بالتبع بخشی
از شعر سرزمین خودند دیگر .
از اولین دیداری که
با مسعود احمدی در سال 59 داشتم تا امروز که دو کتاب شعر کودک و نوجوان از او چاپ شده بود تا امروز که علاوه بر حضور مشترک
در چند سیمینار دیدارهایی راحت تر و دوستانه و از جان داشته ایم ، و البته به
موازات این یا آن پی گیری کارها و آثارش تا حالا .
شعر او را مصداق رهرو
پیوسته و آهسته دیده ام که به شیوه ی خود شعرش را به سرانجام رسانده است که نه
تنها انکار نمی پذیرد بلکه وا می دارد آنان را هم که او را بد خلق و خوی اگر بر نمی تابند شعرش را ببینند . من اهل آنالیز و کالبد شکافی شعر به گونه ی اهل فن
نیستم که کار من هم نیست .
من شعر را از و با دل
نگاه کرده می کنم. از جمله شعر مسعود احمدی را که فردیت خودش را دارد . عینی شعراو
شعری است که در دایره ی سلیقه های متنوع رنگ و چهره ی ویژه دارد .
من زیست شاعرانه ی او
را پاس می گذارم از جان ، چون دوستان دیگر شاعرم یا شاعرانی را که دوستی نداشته
اما وظیفه دارم به شعر و رنج شان حرمت بنهم.
این هم یک نوع زندگی
و نگاه است که مطلقا نه در بند یادگیری است نه از ابرها ی دست ساز هراسی دارد .
آموختنی هم نیست که از روح و جان می آید .