اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
شنبه ، 11 فروردين ماه 1403
21 رمضان 1445
2024-03-30
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 260
بازدید امروز: 882
بازدید دیروز: 12701
بازدید این هفته: 882
بازدید این ماه: 112376
بازدید کل: 14687491
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



پنهان در سکوت بلوط

سریا داودی حموله

 

بافتارِ شعرِ «پنهان در سکوت بلوط» وحید کیانی

                               ...نیستندگی های محسوس...

شعرهای کوتاه وحید کیانی کشف زبان تصویر است.تقابل های افتراقی -اقترانی، سویه های کلامی - شنیداری،  موتیف های نوستالژیک – تراژیک، بافت های تعقیدی –روایتی...از گزینه های برجسته ی شعر اوست.

اصلی ترین مولفه ی «پنهان در سکوت بلوط» تصویر است؛کیانی به  تکثر گرایی  معنایی دست یافته است.او به دور از مشابه نویسی های رایج  با نوعی رفتآمد زمانی- مکانی راه واحد زبان- تصویر را به ثبت رسانده است. عینیتی که از ذهنیت شاعر مادیات گرفته و با انگاره های غیرمتعارف انتظام یافته است.شعرها بین دو جهان عین و ذهن معلق اند، مسیر ذهنی شاعر ستیزگی پنهان پیرامون هستی- نیستی  می باشد:

ـ هر کسی/ سه نفر است/یا آدم/یا حوا/یا است! ص17

کیانی با لحن تخاطبی روایتگر جهان«هست نیست» است؛در محوریت سوبژه(فاعل شناسا)به کشف ابژه ها(موضوع)می پردازد. شعر دارای ساختار معنایی ساده ولی ابعاد پیچیده ای دارد.اگر شعر به این ترتیب نوشته می شد {هر کسی/ سه نفر است/یا آدم/یا حوا/یا ...! }می توانست تاویل بیشتری را در ذهن ایجاد کند و در تعلیق(...) خوانش های متفاوتی به ذهن مخاطب خطور می کرد.شعری که  بازی هایی بین (هست - است) ایجاد می کند و در تعارض با  ذهن- عین می باشد؛با همان ترجیع بند پنهان که بر ساختار معنایی استوار است.البته (یا...!) تاویل پذیر تر بود؛ حتی اگر به جای(یا است) (یا هست)می نشست قابل تامل تر بود؛زیرا تعارض وجود و هستی را برجسته تر به نمایش می گذاشت.

 این شعرتحلیل ساختارگرایانه ای دارد.تصویر های متعددی که قابل تامل اند. هست های پنهان مهم تر از است های زایشی است.حلول و استحاله، توازی های رازآمیز  و تنیدگی ها در تعارض با جهان هستی است:

1-آدم سه نفر است.

2-حوا سه نفر است.

3-هر کسی سه نفر هست.

4-هر کسی آدم هست پس سه نفر است.

5-هر کسی حوا هست پس سه نفر است.

6-هر کسی سه نفر است آدم هست

7-هر کسی سه نفر است حوا هست

8-هر کسی سه نفر است آدم است.

9-هر کسی سه نفر است حوا است.

10-هر کسی است پس هست

11-هر کسی هست پس است.

.

این سوژه ی زبانی دارای ظرفیت های هرمنوتیکی است؛ و از لحاظ معنا شناسی ساختاری و در هم نشینی واژگان (است) مسطح و (هست) مدور است. بین هست(موجود) و است(وجود) توازی و تلاقی برقرار است... هفت (هست)نشانه هایی از هفت گام هستی شناسانه دارد، همه ی هفت گانه هایی که آدم را به وجود ذات و خود حقیقی رهنمون خواهد کرد. در ساختار معنایی 12(است)هست  که(3=2+1) که به همان سه نفر (وجود-موجود-عین) اشاره دارد و چرخش بین (هست و نیست) به طور مستمر ادامه خواهد داشت.

کیانی از شبیه نویسی های رایج فاصله می گیرد ؛ آن چنان که من شعری اش در موقعیت های متعارف  هم ناپیوستگی های متکثر دارد. ذهن ساختمند و زبان انعطاف پذیر  در دو وجه قیاسی تقابلی خود را نشان می دهد:

ـ هر کسی/ یا شب می میرد /یا روز /من شبانه روز!ص27

تصاویری  انتقادی خود ارجاعی( self-refrential) دینامیک دارند ،انگاره های کلامی با طرح درشت نمایی در موقعیت های معنایی نمود پیدا می کند، شعری مفهومی-حسی با انگاره های عادتمند و  فضا سازی های ملموس که بین بندها نوعی پارادوکس معنایی ایجاد می کند:

ـ سنگ ها به احترام نام تو/ برخاستند/وقتی قبرستان/در تابوت تشییع شد!ص23

مرگ حضوری دائمی در «پنهان در سکوت بلوط»  دارد. شعری تصویر محور که مرکزیت آن مفاهیم حسی است. سادگی ساختاری و  روایت های معمول بازتاب جهان اندیشی است، شعری کوتاه با ساختار زبانی و معنایی  که با مولفه های پست مدرن توازی و تلاقی دارد. کلی گویی های ناشناخته  مضمون ها  را ساختمند جلوه می دهد. در متن برتری زبان تصویر بر دیگر عناصر شعر بارز است.

شعر کیانی  واگشت مرگ اندیشی خیامی می باشد؛ مرگ اندیشی نوعی در هم تنیدگی ذاتی با همان یاس های فلسفی و طنز پنهان در وجه ایهامی است. تصاویری که حجم می گیرند و به سمت  سپیدی ها پر می کشند. جهان مرگ او را بسی متاثر کرده است؛مرگ درون واژه های نشسته است:

ـ لطیفه کهنی است مرگ/آن گونه/که هر جمجمه می خندد ص 22

 پارادوکسی پنهان در تصاویر حس می شود؛گویی کلمات از جسمیت خارج شده اند، منِِ شعری کیانی با  تک گویی درونی(interior monologue) و عادت های زبانی غیر معمول همراستاست. او  درچینش کلمات نهایت دقت را دارد؛ تعمق در لایه بیرونی شعر هم  رویکردی به زبان تصویر است؛گاه روایت های ذهنی غرابت زبانی -تصویری  را در محوریت تراژیک نشان می دهد:

ـ لبخندهایم/در چشم های تو جامانده است/ای کاش/جنگ چشم هایت را منتشر نمی کرد!ص64

در این تصویر سازی  و  غریبه گردانی ها نوعی مکاشفه  حس  می شود ؛این کنش مندی در ساختار شعر حضوری ملموس دارند. درک تصویر (conception-image) با حرکت های درون متنی قابل تامل است.بندهای انتقادی و پیش فهم های ایهام انگیز حاوی پیام های اجتماعی-انتقادی اند. شاعر با رفتارهای معنایی و ابژه های ملموس  بین تعارض و تقابل های پارادوکسی پل می زند؛با توجه به  ساختار نشانه شناسی بین هست و نیست،عین و ذهن؛بود و نبود؛ پاساژی تقابلی باز میکند:

ـ سنگی در ماه می اندازم/برکه بیدار می شود ص 75

ـ ای کاش می توانستم سنگی باشم/که به فرسایش رود/برخاسته است ص 93

در «پنهان در سکوت بلوط» از ظرفیت های کلامی به خوبی استفاده می کند، شعرها روی سادگی زبان حرکت می کنند اما شاعر سعی می کند زبان محوری را برجسته تر کند،جذابیت عنصر روایت در معناشناسیک ساختاری است. در هم تنیدگی معنایی و ساختمندی نحوی جزء ظرفیت های زبانی است. یافته ها و دانسته های  شعری عینی و محسوس می باشد؛ بازگویی روایت- تصویر  در شعرهای روایی ماهیتی وجودی دارند. دقت به ظرفیت های پنهان کلمه در حوزه زبانی نوعی دلبستگی های نوستالژیک است:

ـ شکوفه های هلو/از راه رسیدند/چقدر بلوط ها دیر از خواب برمی خیزند!ص 105

 نظام زبانی در کنایه های  تمثیلی، تاریخی ،اسطوره ای  و استعاری metaphor)) نمود پیدا می کند. منشاء تصاویر زبانی و ابزار بیانی رویکردی به مولفه های مختلف که هر بندی نتیجه اش با بند بعد و قبل خود مشخص می شود.

  فضای تقابلی مرگ- زندگی، ارتباط  مفهومی  بین بندها، گزارهای متوازی،کوبندگی ضربآهنگ و هارمونی شعرها در مدار حسی همنشین درگیری ذهنی- زبانی است:

ـ همه ی مرگ هاخواهند مُرد/جز مرگ/که هر روز متولد می شود!106

... شعر کیانی تلخی گزنده ی دارد  و سنسورهای حسی  مخاطب را تحریک می کند. اما من ساختار تصویری و لحنِ بیانی «پنهان در سکوت بلوط » را  شبیه « پاییز کلمات»  محسن مرادی  دید ه ام؛ دارای همان  لایه های ایجازی باورمند و تاویل های زیباشناسیک می باشد.

گرچه در «پنهان در سکوت بلوط» شاعر  به امضاء شعری خود دست یافته ولی از لحاظ ساختاری  زمان شعر ایستا و منفعل است.بیشتر افعال در ساختار زمانی خود ننشسته اند و کیانی مقهور فضاسازی ایمایی است.

 






ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات