ابوالفضل پاشا
اين روزنامهها براى همين شيشهها بچسبانند
بزرگ هم كه نباشد دو تا سه تا كنار هم
اين روزنامهها براى همين چاپ مىشود
به خانه كه آمدم من ديدن ِ بيرون قدغن شده بود
نگاه كردم و غير از سكوت چه مىآمد از دست من؟
بايد نشست و حساب كرد
اين روزنامهها كه دولّا پهنا باشد
ديگر از بيرون هيچ معلوم نمىشود ديد
گناه از روبهروى ما بود
هميشه در دهان آدامس داشت
كوچه را با شيلنگ ِ قرمزش آبپاشى كه مىكرد
جمع مىشدند همسايهها دم ِ در حرف كه مىزد
بىخودى هى طلاهاش را نشان كه مىداد
در دهان هميشه آدامس داشت
غير از سكوت چه مىآيد از دست من؟
هر چه روزنامه در خانه به شيشه چسباندهاى
نخستوزير هند... كاغذى روى آن نمىگذارد ببينم چه مىگويد
كنكور دانشگاهها امسال... كاغذ ديگرى روى آن
چشم من دنبال خبرهاى صحيح و سالم
مردى همسر خود را با چاقو كشت
روزنامههاى فردا براى همين چاپ مىشود