اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
يكشنبه ، 9 ارديبهشت ماه 1403
20 شوال 1445
2024-04-28
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 101
بازدید امروز: 2566
بازدید دیروز: 8016
بازدید این هفته: 2566
بازدید این ماه: 46889
بازدید کل: 14914980
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



ریا یا تزویر



                           

                               آرمان میرزانژاد

                                              https://www.facebook.com/armaan.mirzanejad/info                                                                   



تحقیق لغوی در خصوص مفهوم ِ رذیله ی "ریا یا  تزویر " در اشعار شاعران ِ کلاسیک زبان فارسی ، که در این مقال به تجسس در دیوان اشعار بزرگانی چون "حافظ " " سعدی"  "مولانا"  " صائب تبریزی " "محمدتقی بهار" و"نیمایوشیج" و متمم ها و ضمیمه هایی از دیگر شاعران  پرداخته شده ، اهمیت  موضوعی این پژوهش را از منظر ِ آسیب شناسی ِ تزویراز نگاه شاعران ایرانی روشن می دارد که در سطحی از نگره ی معرفت شناسانهنسبت  به تفاهم های اشتراک آمیز ِ دید شاعران ِ نام برده خاصه در پرداختن به این مضمون نکوهیده است تا  مخاطب ِ مُحِق و پی گیر بتواند نظرگاه های اخلاقی و تزویرستیزانه ی شاعران ما و توجه ی ایشان  به ضدیت با "ریا  یا تزویر  " را در رفتار اجتماعی و شعر و افکارشان بیابد لازم به ذکر است که ریا یکی از فرومایگی های اخلاقی است و از نظر دین اسلام به استفاده ابزاری از دین و اعمال دینی برای رسیدن به مقاصد دنیوی گفته می شود شخص ریاکار کوشش می کندبا ظاهر سازی ِ کار خود مورد تشویق دیگران قرار بگیرد.

ریا در برابر یکرنگی :

دوهزار وپانصدسالپيشداريوشهخامنشيگرفتاريايرانراازسهپتياره میدانست «دروغ،دشمنوخشكسالي»وايناصلياستكههنوزبرقرارخودباقياستعواملخاصيدركاربودهكهساكنانآنراتشويقميكردكهظاهروباطنخودرامتفاوتنگاهدارند. اينخاصيكجامعهبي‌ثباتاست،طبيعي‌ترينراهايناستكهطوريرفتاركندكهدارندهقدرتانگشتبهجانباودرازنكند،بنابراينبرآنمي‌شودكهخودراموافقميلديگراننشاندهدوقتياينوضعدرزمانيدرازادامهيافتكمكمبهصورتيكآيينوخصلتمليدرمي‌آيدنتيجهآنشهرونديميشودبادوشخصيت: يكيدردرونخودوديگرآنكهخودرادربيروننشانمي‌دهددردورهپيشازاسلامهميناندارهميدانيمكهدينودولتقرينبودندومردمپادشاهرانمايندهاهورامزدابرزمينميدانستندشكافعقيدتيميانآنهاودستگاهحكومتكمتربودهدردورانبعدازاسلامبرجسته‌ترينويژگيتاريخايراندوگانگيشخصيتمردمشمي‌شودكهحافظافشاگرنام‌آورآناست.1

 

حافظ شیراز در دیوان غزلیات ِ خود به طور مستقیم و روشن و بی ابهام از واژه ریا ، هفده بار نام می برد و درتمامی موارد بر علیه ریا چونان دشمنی آگاه که از حربه زبان برای تضعیف ِ طرف مقابل خود استفاده میکند تخفیفی در مسیر تازش ِ شعر خود به "ریا " نمیدهد و با کنایه و اشاره و لحنی انتقادی به "ریا" حمله ور می شود

دکتر حسن انوری در این باره می گوید: مهمترین موضوعی که در شعر حافظ مطرح است مبارزه با ریاکاری و ظاهرسازی است به خصوص ظاهرسازی زاهدان ریاکار را با لحنی گزنده به باد نیشخند می گیرد با آنان به ستیز بر می خیزد و مشت آنان را باز می کند . زاهدی که حافظ به او می تازد کسی است که خود را پاک و بی عیب نشان می دهد اما درونش تیره و دلش سیاه است . به هر پلیدی تن در می دهد اما خود را دیندار نشان می دهد مال ِ وَقف و ارث ِ یتیمان را می خورد در مقابل نیمه شبان به دعا و نماز بر می خیزد و صدایش را بلند می کند تا مردم او را پیوسته در دعا و نماز بدانند حافظ می گوید اینها گویا روز رستاخیز را باور نمی کنند:

گوییا باور نمی دارند روز داوری   / کاین همه قلب و دغل در کار داور می کنند

در نظر حافظ این کسان با عمل خود نه تنها روز رستاخیز را انکار می کنند بلکه قرآن را نیز دام تزویر ( = ریاکاری ) ساخته اند

حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی   /   دام تزویر مکن چون دگران قرآن را

حافظ اغلب در برابر زهد فروشی و ریاکاری زاهدان ، میخواری را قرار می دهد و می گوید صدگناه همچون  میخواری که آزاری از آن به کس نمی رسد ، بهتر است از اطلاعت ِظاهری ِ خداوند که برای فریب دادن مردم باشد

می خور که صد گناه ز اغیار در حجاب   / بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند

و بر آن است که ریاکاری زاهدان دین را به باد خواهد داد

آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت  / حافظ این خرقه ی پشمینه بینداز و برو...2

 

اکنون به شاهد مثال و ابیاتی که حافظ شیراز در نفی و ضدیت با "ریا" و "زهد ِ ریایی " " یا" تزویر" در اشعارش آمده ، می پردازیم

 

1 روی تو مگر آینه لطف الهیست  / حقا که چنین است و در این روی و ریا نیست

 

2 غــــلام هــــــــمــت ِ آن نازنـیـــــــــنـــــم    /    که کار خیر بی روی و ریا کرد

 

3 بشارت بر ، به کوی می فروشان   / که  حافــــظ توبه از زهــــــــد ِ ریا  کرد

 

4 حافظ مکن ملامت رندان که از ازل  /  ما را  خدا ز زهد ِ ریا  بی نیاز کرد

 

5 ز خانقاه به میخانه می رود حافظ   / مگر ز مستی زهد ریا  به هوش آمد !

 

6  در میخانه ببستند خدایا مپسند   /  که در خانه ی تزویر و ریا بگشایند

 

7   گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود  /   تا ریا ورزد و سالوس ، مسلمان نشود

 

8 اگر با باده ی مشکین دلم کشد شاید / که بوی خیر ز زهد ِ ریا  نمی آید

 

9 خوش می کنم به باده مشکین مشام جان  / کز دلق پوش صومعه بوی ریا شنید

 

10 من و هم صحبتی اهل ریا دورم  باد / از گرانان جهان رطل گران ما را بس

 

11 دوش می گفت که حافظ همه روی است و ریا / بجز از خاک درش با که بود بازارم

 

12 نذر و فتوح صومعه در وجه می نهیم  / دلق ریا به آب خرابات بر کشیم

 

13 گر با دلق ملمع می گلگون عیب است  / مَکنم عیب کزاو رنگ ِ ریا می شویَم

 

14 آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت /  حافظ این خرقه پشمینه بیانداز و برو

 

15 گفتی از حافظ ما بوی ریا می آید  / آفرین بر نفست باد که خوش بردی بوی

 

16 می خوری که صد گناه ز اغیار در حجاب  / بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند

 

17 جام می گیرم و از اهل ریا دور شوم / یعنی از اهل جهان پاک دلی بگزینم

 

 

تزویر : در لغت به معنای دروغ پردازی کردن ، مکرکردن ، فریب دادن ، دورویی کردن

 

1 حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی / دام تزویر مکن چون دگران قرآن را

 

2 می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب / چون نیک بنگری همه تزویر می کنند

 

3 دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی / من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم

 

4 رنگ تزویر پیش ما نبود / شیر سرخیم و افعی سیَهیم

 

 

 

 

صائب تبریزی در خصوص ِ بازپروری ِ مضمون ِ "ریا" و ضدیت با "ریاکاری" در دیوان  اشعار خود ، متاثر از جهان بینی اجتماعی ِ شعر حافظ است و در شعر خود 14 بار از ریا حرف به میان می آورد بخوانیم:

 

1 ساغری در خور من نیست درین میکده ها  / ورنه تسبیح ریا حلقه ی مارست مرا

 

2 شود ز آب وضو تازه ، داغ های ریا  / مگر شراب نمازی کند  ردای مرا

 

3 به زود ، باده به اهل ریا نباید داد   / به خاک ِ شوره زار ، بقا نباید ریخت

 

4 آلوده شد ز لوث ریا دامن ِ زمین   / پاکی خرقه های نمازی همان بجاست

 

5 صائب آن جمعی که آگاهند ز آفات ریا / از نظر پوشیده می دارند آثار ِ صلاح

 

6 گر کند واعظ چنین عمامه ی خود را بزرگ / خواهد از برف ریا محراب و منبر شد سفید

 

7 در صف اهل ریا از همه کس در پیش است  / چون عَـلـَم هر که عصایی و ردایی دارد

 

8 در پس پرده ی تزویر و ریا زاهد خشک  / عنکبوتی ست که دام مگسی می سازد

 

9 هر کس که در نماز به روی و ریا رود  / بر پشت بام  کعبه به کسب هوی رود

 

10 مجلس اهل ریا چون بوریا افسرده است  / آن که دارد آتشی در سینه محراب است و بس

 

11 هر که از حلقه ارباب ریا سالم  جست  / هیچ جا تا در میخانه نگیرد آرام

 

12 چرا از غیرت مذهب بود کم غیرت مشرب؟ / مرا در حلقه اهل ریا مگذار ای ساقی

 

13 چون ابر جمعه گران است به خاطر / از خشک مزاجان ریا دعوی مشرب

 

14 اگر ز لوث ریا سجده گاه باید پاک / به غیر دامن مستان نماز نتوان کرد

 

 

 

مواردی از تزویر

 

1غزل بیت اول : خوب دارد زاهد ِ شیاد داروگیر را / دام دردانه است پنهان سبحه تزویر را

 

2 غزل ِ نیست فرق از تن دل افسرده ی خود کام را

بیت 8 فکر صید خلق دارد زاهدان را گوشه گیر / خاکساری پرده تزویر باشد دام را

 

3 غزل ِ سنگ ِ طفلان مومیایی شد دل دیوانه را

بیت 7 سبحه ی تزویر زاهد نیست بی مکر و فریب / ریشه ها در دل دوانیده است دام این دانه را

"سبحه : در اصطلاح صوفیه تاریکی است که حق عزاسمه عالم و عالمیان را در آن آفرید معنای دیگرش دعا و ذکر است ، مهره های به نخ کشیده که هنگام تسبیح و ذکر در دست گیرند."

 

4 غزل ِ چون می کهنه چه شد گر نبود جوش مرا؟

بیت 2 می کشم تهمت سجاده ی تزویر از خلق / گرچه فرسوده شد از بار سبو دوش مرا

 

5 غزل ِ نه حبابم که شود زود ز جان سیر در آب

بیت 23 بودم از دور به نظاره ی خشکی قانع / گریه شمع مرا راند به تزویر در آب

 

 6 غزل ِ در علاج درد ما رنگ از رخ تدبیر ریخت

بیت 5 خاک میخواران عمارت را نمی گیرد به خود / از گل پیمانه نتوان سبحه تزویر ریخت

 

7 غزل ِ دامن صحرای وحشت خاک دامنگیر ماست

بیت 5 دانه ای کز دام افزون است درگیرندگی / پیش ارباب بصیرت سبحه تزویر ماست

 

8 غزل ِ با کمال احتیاج از خلق استغنا خوش است

بیت 5 خرقه تزویر از باد غرور آبستن است / حق پرستی در لباس اطلس و دیبا خوش است

 

9 غزل ِ می گلرنگ من آن روی چون گلنار بس است

بیت 7 نبرد سبحه ی تزویر به صد را مرا / کمر وحدت من حلقه ی زنار بس است

 

10 غزل ِ بیت اول : زاهد ز سبحه تسخیر بوده است

بیت ا زاهد ز سبحه تسخیر بوده است / خاکش خمیر مایه ی تزویر بوده است

 

11 غزل ِ آن نرگش بیمار عجب هوش ربایی دارد

بیت 4 رندی است که اسباب وی آسان ندهد از دست/سرمایه تزویر عصایی و ردایی دارد

 

12 غزل ِ چون زباد آن زلف چون زنجیر بر هم میخورد

بیت 11 تا قیامت صحبت زاهد نخواهد ماند گرم / زود این هنگامه تزویر بر هم می خورد

 

13 غزل ِ سینه را تیره هوی و هوسی می سازد

بیت 8 در پس پرده ی تزویر و رویا زاهد خشک / عنکبوتی ست که دام مگسی می سازد

 

                           14 غزل ِ چهره ات شمع فروزان شده را می ماند

بیت 12 دانه سبحه تزویر من از دوری می / دل از توبه پشیمان شده را می ماند

 

15 غزل ِ چون نفس گیر زیر فلک دل به هوس راست کند

بیت 2 چون مگس گیر ، زتسبیح ریایی زاهد / دام تزویر پی صید مگس راست کند

 

16 غزل ِ نمرده عمر کسی جاودان نمی گردد

بیت 7 هزار سبحه تزویر هست در گردش / در آن حریم که رطل گران نمی گردد

 

17 غزل ِخوبان دلم به زلف گرهگیر بسته اند

بیت 5 این کم عنایتی است که از لطف بی دریغ / بر روی می کشان در تزویر بسته اند

 

18 غزل ِجمعی که ره به چشم و دل سیر برده اند

بیت 5 دزدیده اند مار به افسون مارگیر / آنان که مال خلق به تزویر برده اند

 

19 غزل دل چون تهی از درد وغم یار توان کرد

بیت 8 دستی که گل آلود از سبحه تزویر / چون در کمر رشته زنار توان کرد

 

20 غزل ِ سرگرم تو با کشمکش دار نسازد

بیت 2 مرده است دل زاهد دم سرد ز تزویر/ چون بر سرخود گنبد دستار نسازد

 

21 غزل ِ می کشی چون با حریفان باده لایعقل مباش

بیت 4 سبحه تزویر را در گردن زاهد فکن / روز شب محشور با صد عقده ی مشکل مباش

 

22 غزل ِ ما ز بیکاری ز فکر کار فارغ گشته ایم

بیت 4 خرقه تزویر را از دوش خود افکنده ایم / از حجاب پرده ی پندار فارغ گشته ایم

23 غزل ِ به دامن می دود اشکم گریبان می درد هوشم

بیت 4 به اندک روزگاری بادبان کشتی می شد / ز لطف ساقیان سجاده تزویر بر دوشم

 

24 غزل ِ از یار از ناسازی اغیار گذشتیم

بیت 11 از خرقه ی تزویر نچیدیم دکانی / مردانه ازین پرده ی پندار گذشتیم

 

25 غزل ِ از جفای چرخ نالیدن نمی آید ز من

بیت 5 خانه ی صیاد می دانم لباس فقر را / خرقه تزویر پوشیدن نمی آید ز من

 

26 غزل ِِ در دل از نادان فزون صاحب هنر دارد گره

بیت 12یک گره افزون نباشد رشته زنار را / سبحه تزویر از صد رهگذر دارد گره

 

27 غزل ِ در مدان از بی نیازی طبع من گرسرکش افتاده

بیت 2 نهان در پرده تزویردارددرد ِ ناکامی / به ظاهر می نماید رام ، اما سرکش افتاده

 

28 غزل ِ چون شیشه ی خود گر تهی از باده کنی

بیت 5 گریه ای کز سرمستی است نکردن اولاست /آب تاچندز تزویر درین باده کنی

 

29 غزل بیت اول زین گریه دروغ که ای پیر میکنی / آبی شیر از سر تزویر میکنی

 

30 غزل ِ منی محروم ایدن رخساردن زلف پریشان دور

بیت 5 منی مکر رقیب آواره قیلدی یار کوییندن/ چیخار دان آدمی فردوسدن تزویرشیطاندور

 

 

در دیوان شمس و مثنوی معنوی مولانا به دنبال دیدگاه ِ وی درباره مفهوم ریا در شعر می گردیم  مولوی 16 بار از واژه و مفهوم ریا بر علیه ریا در اشعار خود استفاده میکند بخوانیم:

 

1 به عیادت رفتن که بر همسایه رنجور خویش  - مثنوی معنوی بیت 33

کین نمازم را میامیز ای خدا  / با نماز ضالین و اهل ریا

 

2 قسم غلام در صدق و وفای یار خود از طهارت ظن خود - مثنوی معنوی بیت113

 در حدیث آمد که تسبیح از ریا  / همچو سبزه ی گلوخن دان ای کیا

 

3 جواب گفتن مهمان ایشان را و مثل آوردن به دفع کردن حارس کشت به بانگ دف از کشت شتری را کی کوس محمودی بر پشت او زدندی – مثنوی معنوی بیت 15

فارق از طمطراق و از ریا  / قل تعالوا گفت جانم را بیا

 

4 حکایت عاشقی دراز هجرانی بسیار امتحانی – مثنوی معنوی بیت 28

جوش و نوش هر کست گوید بیا / جوش صدق و جوش تزویر و ریا

 

5وحی کردن حق به موسی علیه السلام ... – مثنوی معنوی بیت 10

هست ایاک نعبد حصر را  / در لغت و آن از پی نفی  ریا

 

6 در حجره گشادن مصطفی علیه السلام بر مهمان خود را پنهان کردن تا او خیال گشاینده را نبیند و خجل شود و گستاخ بیرون رود مثنوی معنوی – بیت 20

او به جد می شست آن احداث را / خاص ز امر حق نه تقلید و ریا

 

7مناجات و پناه جستن به حق از فتنه اختیار و از فتنه اسباب اختیار کی سماوات و ارضین از اختیار و اسباب اختیار شکوهیدند و ترسیدند و خلق آدمی مولع افتاد....الخ – مثنوی معنوی بیت 27

  گشته بی کبر وریا و کینه ای / حسن سلطان را رخش آیینه ای

 

8 غزل: ای شاه جسم و جان ما خندان کن دندان ما – دیوان شمس  بیت 6

جان را تو پیدا کرده ای مجنون و شیدا کرده ای / گه عاشق کنج ِ خلا گه عاشق رو و ریا

 

9 غزل: ای بروییده به ناخواست به مانند گیا – دیوان شمس بیت 2

هر که را نیست نمک گر چه نماید خدمت / خدمت او به حقیقت همه زرقست و ریا

 

10 غزل:شراب داد خدا مر مرا تو را سرکا – دیوان شمس بیت 5

شکر شکر چه بخندد به روی من دل دار / به روی او نگرم وارهم ز روی و ریا

11 غزل : ای جهان را دلگشا اقبال عشق – دیوان شمس بیت 4

تا ز اخلاق و ریا بیرون شدم  / جان اخلاص و ریا اقبال عشق

 

12 غزل :چندان بگردم گرد دل کز گردش بسیار من – دیوان شمس بیت 8

نی صدق و ماند نی ریا نی آب ماند نی گیا / وانگه بگفتم هین بیا ای یار گل رخسار من

 

13 غزل : امروز مستان را نگر در مست ِ ما آویخته – دیوان شمس بیت 20

گویی که این کار و کیا یا صدق باشد یا ریا  / آن جا که عشاقند و ما صدق و ریا آویخته

 

 14 غزل : ای یار اگر نیکو کنی اقبال خود صد تو کنی  - دیوان شمس بیت 11

شه شمس تبریزی تو را گوید به پیش ما بیا / بگذر ز زرق و از ریا که باما خو کنی

 

15 ترجیع بند بیست و سوم – دیوان شمس بیت 4

آیینه کردم عیان، پشتش زمین رو آسمان / پشتش شود بهتر ز رو گر بجهد از رو و ریا

 

16 قسمت اول رباعی  - دیوان شمس

ای سبزی هر درخت و هر باغ و گیا   / ای دولت و اقبال من و کار و کیا

ای خلوت و ای سماع و اخلاص و ریا  / بی حضرت تو این همه سوداست بیا

 

                                                                 مواردی از تزویر

 

1 مثنوی معنوی آموختن وزیر مکر پادشاه را – بیت 5

شاه گفتنش پس بگو تدبیر چیست / چاره ی آن مکر و آن تزویر چیست

 

2 مثنوی معنوی ترجیح نهادن نخچیران توکل را بر اجتهاد بیت 1

قوم گفتندش که کسب از ضعف خلق/ لقمه ی تزویر دان بر قدر حلق

 

3 مثنوی معنوی "مثل" بیت 5

این همه عالم طلب کار خوشند / وز خوش تزویر اندر آتشند

 

4 مثنوی معنوی – گفتن موسی علیه السلام گوساله پرست را کی آن خیال اندیشی و حزم تو کجاست بیت 11

چون خیالت نامد از تزویر او / وز فساد سحر احمق گیر او

 

5 مثنوی معنوی – گفتن موسی علیه گوساله پرست را  الخ  ( همان )

بیت 13

چون درین تزویر او یک دل شدی / وز همه اشکالها عامل شدی

 

6 مثنوی معنوی بیان حال خودپرستان و ناشکران در نعمت وجودانبیا و اولیا علیه السلام بیت 5

با دل و با اهل دل بیگانه گی / با شهان تزویر و رو به شانه گی

 

7 مثنوی معنوی نواختن مجنون آن سگ را کی مقیم کوی لیلی بود بیت 18

مرغکان در طمع دانه شادمان / سوی آن تزویر پَران و دَوان

 

8 مثنوی معنوی معنی خرم و مثال مردم حازم بیت 20

زانک مرغی کو بترک دانه کرد / دانه از صحرای بی تزویر خورد

 

9 مثنوی معنوی حکایت عاشقی دراز هجرانی بسیار امتحانی بیت 28

جوش و نوش هر کست گوید بیا / جوش صد و جوش تزویر و ریا

 

10 مثنوی معنوی مثل قانع شدن آدمی به دنیا و حرص او در طلب دنیا و غفلت او از دولت روحانیان کی ابنای جنس وی اند و نعره زنان کی یالیت قوی یعلمون بیت 5

 

ترک این تزویر گو شیخ نفور / آب شوری جمع کرده چند کور

 

11 مثنوی معنوی قصه ی رستن خروب در گوشه ی مسجد اقصی و غمگین شدن سلیمان (ع) از آن چون به سخن آمد با او وخاصیت و نام خود بگفت بیت 18

نه بهانه کرد و نه تزویر ساخت / نه لوای مکر و حیلت بر فراخت

 

12 مثنوی معنوی لابه کردن قبطی سبطی را کی یک سبو بنیت خویش از نیل پرکن و بر لب من نه تا بخورم به حق دوستی و برادری کی سبوکی شما سبطیان بهر خود پر می کنید از نیل آب صاف است سبوکی ما قبطیان پر می کنیم خون صاف است بیت 23

تو بدین تزویر چون نوشی از ان / چون حرامش کرد حق بر کافران

 

13 مثنوی معنوی لابه کردن قبطی سبطی کی ...الخ (همان بالا)

بیت 24  خالق تزویر تزویر ترا / کی خرد ای مفتری مفترا

 

14 مثنوی معنوی تفسیر اسفل سافلین الا الذین آمنو و عملوالصالحات فلهم اجر غیرممنون بیت 41

سلبت تزویر دنیا بر کنند / خیمه را بر باروی نصرت زنند

 

15 مثنوی معنوی قصه آن شخص که دعوی پیغامبری می کرد گفتندش چه خورده ای کی گیج شده ای و یاوه می گویی؟ گفت اگر چیزی یافتمی خوردمی نه گیج شدمی و نه یاوه گفتمی کی هر سخن نیک کی با غیر اهلش گویند یاوه گفته باشند اگر در آن یاوه گفتن مامورند بیت 3

 

خلق بر وی جمع چون مور و ملخ / که چه مکرست و چه تزویر و چه فخ

 

16 مثنوی معنوی منادی کردن سید ملک ترمد کی هر کی در سه یا چهار روز به سمرقند رود به فلان مهم خلعت و اسپ و غلام و کنیزک و چندین زر دهم و نشنیدن دلقک خبر این منادی در ده آمدن به اولاقی نزد شاه کی من باری توانم رفتن بیت 62

گفت صاحب پیش شد جایگیر شد / کاشف این مکر و این تزویر شد

 

17 دیوان شمس غزل ِ بسوزاینم سودا و جنون را

بیت 6 چو گردد مست حد بر وی برانیم / که از حد برد تزویر و فسون را

 

18 دیوان شمس غزل ِ دی میان عاشقان ساقی و مطرب میر بود

 دیدم آن آهو به ناگه جانب آن پیر تافت / چرخ ها از هم جدا شد گو بیا تزویر بود

 

19 دیوان شمس غزل ِ برای عاشق و دزدست شب فراخ و دراز

بیت 15 خموش کن ز بهانه که حبه ای نخرند / در این مقام ز تزویر و حیله طناز

 

20 دیوان شمس غزل ِ دگر بار ز زنجیر بجستیم

بیت 10 پی نان بدویدم یکی چند به تزویر / خدا داد غذایی که ز تزویر بجستم

 

21 دیوان شمس غزل ِ ز رنگ روی شمس الدین گرم خود بو و رنگستی

بیت 13 چنین عقلی که از تزویر مو در موی می بیند/ شمار موی عقل آنجا تو بینی گویی دنگستی

 

 

 

محمد تقی بهار "ملک الشعرا " در خصوص ِ مبارزه ی کلامی با "ریا" 16 مورد در دیوان اشعار خود دارد که  به شاهد مثالهای آن در ابیات بجا مانده می پردازیم

 

1 سرگذشت شاعر در اولین مسافرت او به تهران – مثنوی بیت 23

بی خبر کاین حریف پر ز ریا  / کهنه رندی است رفته زیر عبا

 

2 جواب بهار به عطا – مثنوی بیت 7

زانکه جای دگر تمیزی نیست / جز ریا و فریب چیزی نیست

 

3 گفتن حدیث عشق پریزاد – مستزاد بند 13 

فارغ از عجب و غرور و کبریا / غافل از آزادی و کید و ریا

 

 

4 قدرت روح – قطعه بیت 11

نیاید احتیالات از ریاکار / نگیرد بر جوانمرد اتهامات

 

5 پاداش کلوخ انداز – قصیده بیت 3

از تو ابله تر بجستم نیک جستم بی خلاف / از تو ناکس تر ندیدم راست گفتم بی ریا

 

6  بت الشکوی – قصیده – بیت 21

نه مرد فریب و سخره و زرقم / نه مرد ریا و کید و دستانم

 

7 خون ِ خیابانی – ترجیع بند بعد از بند دوم بیت دوم

از کثرت تلبیس و ریا کرد به خود جلب / چون گربه عابد نظر صاحب خانه

 

8 ترجیع بند – بند آخرین  بیت دوم

رخسار ریاکار بپوشند وجیه هان ریا کار / گر چهر حقیقت ز پس پرده درآید

 

9 سرگذشت شاعر – قصیده بیت 68

زهر اغفال است در دندان ماران ریا / چون گزد گویند جز بوسیدنی دیگر نبود

 

10 قصیده ی فخریه  بیت 65

به کار سیاست صدیق و دلیر  / گریزان ز زرق و فریب و ریا

 

11 قصیده فخریه بیت 78 

سخن های ما خود ز دل خاسته است / در آن نیست یک ذره  ریو و ریا

 

12 نفثه المصدور بیت 31

غم نیست گر خصم از ریا گیرد خطا بر اتقیا

گیرند زندیقان خطا بر قل هو الله احد

 

13 قصیده غوکنامه بیت 47

دار فریب و خانه ی جور و سرای کفر / بنگاه جهل و حوزه ی کذب و در ریا

 

14 قصیده ی چگونه ای ؟! بیت 18

ای بانگ زن چو جغدان بر منبر ریا / هان از پس ترازوی دکان چگونه ای؟!

 

 

15 قصیده ی دیروز و امروز بیت 70

یک روز با فریب و ریا بود کار دین / امروز با حقیقت شرع پیمبر است

 

16 بخوان و بدان آنگهی کار کن -  مثنوی  بیت 18

مخور عشوه ی اهل روی و ریا  / که شکر نیارد نی بوریا

 

                                                                       موارد تزویر

 

1 دیوان اشعار مثنوی تا که سرمایه یافت آزادی / شد تجارت اساس آبادی

بیت 20 هنر و علم و حیلت و تزویر / دولت و دین و شاه و میر و وزیر

 

2 دیوان اشعار گفتگوی دو شاه – مثنوی

کجا مجال دهد انگلیس پر تزویر / که بر به نماز نهد پای روس کشور گیر

 

3 دیوان اشعار – شوری قصیده

بیت 6 شور ، تزویر ضعیف است ، بلی / عزم در کوره ی شوری بگداخت

 

4 ترکیب بند آیینه عبرت– بند هشتم

بیت 4 شاه خود بیمار مانده بی دوا بیمار ملک/ رشوت و تزویر و دزدی رایج بازار ملک

 

5 دیوان اشعار – هرج و مرج  - قصیده

بیت 21 بی خردان برگرفته حربه تزویر / گشته به خون ریزی ملوک مصمم

 

6 دیوان اشعار قصیده غدیریه

بیت 16 حیله و تزویر هر نادان نگیرد در ملوک/ از چه گیرد حیله و تزویر هرنادان تو را

 

7دیوان اشعار انتقاد انجمن همت ، ترکیب بند – بند 4 

بیت 6 همه دارند عقل و دین و شما  / جهل و تزویر و مکر و فن دارید

 

8 دیوان اشعار – مطایبه و انتقاد – قصید

بیت 1  : یاد روزی که برای دخل میدان ساختیم / از دغل سرمایه از تزویر دکان ساختیم

 

9 دیوان اشعار قصیده – بهار اگر بگذارد

بیت 11 – کوس وکالت زنم به حیله و تزویر / سابقه بی شمار اگر بگذارد

 

10 دیوان اشعار – قصیده دماوندیه دوم

بیت 33 بفکن ز پی این اساس تزویر / بگسل ز هم این نژاد و پیوند

 

11 دیوان اشعار سکوت شب – قصیده

بیت 3

ای عصر زرد خیمه ی تزویر برفکن / وی شب ، سیاه چادر انصاف برگشای

 

13 دیوان اشعار مجلس چهاردهم – قصیده

بیت 12 همه پستی و دنائت همه نادانی و جهل / همه تزویر و تقلب همه تقصیر و قصور

 

 

 

 

سعدی شیرازی در دیوان اشعار ، بوستان ، و مواعظ خود 6 بار از مفهوم واژه ی  ریا استفاده کرده است

 

1  گو خلق بدانند که من عاشق و مستم – دیوان اشعار غزل -  بیت 3

ای نفس که مطلوب تو ناموس و ریا بود

از بند تو برخاستم و خوش بنشستم

 

2 از صومعه رختم به خرابات بیارید – مواعظ – غزل بیت 6

تا گرد ریا گم شود از دامن سعدی / رختش همه در آب خرابات برآرید

 

3 برخیز تا طریق تکلف رها کنیم – مواعظ – غزل – بیت 3

هفتاد زلت از نظر خلق در حجاب / بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنیم

 

4 تنبیه و موعظت / مواعظ – قصیده  بیت 31

حلوا سر چار سخن شب جمعه چند بار

بهر ریا به خانه هر گورخوان شود

 

5 حکایت سیاهکاری از نردبانی فتاد – بوستان – مثنوی بیت 17

منه آبروی ریا را محل / که این آب در زیر دار وحل

 

6 حکایت سیاهکاری از نردبانی فتاد – بوستان – مثنوی بیت 19

به روی و ریا خرقه سهل است دوخت / گرش با خدا در توانی فروخت

 

                                                                      موارد تزویر

 

غزل ِ زهد پیدا کفر پنهان بود چندین روزگار/ پرده از سر برگرفتیم آن همه تزویر را

 

 

مجموعه اشعار کلاسیک نیمایوشیج  در خصوص ضدیت با  ریا– از این مفهوم نکوهش آمیز دو بار نامبرده شده است

 

 

                                                                                    1  روباه و خروس بیت 3

                                        جوجکی فربه و دشمن نشناس / ساده ای بی خبر از کید و ریا

2 محبس به یادگار فقرای محبوس

                                                                                     پیرو برنا نشان کید و ریا

                                           کج نهاده کله ، دراز قبا

                                                                          

ضمیمه ها و متمم های مرتبط به مضمون ِ " ریا "  از دیوان شعر ِ شاعران پارسی گوی دیگر :

                                                                                                                  

شیخ کمال خجندی از شاعران بزرگ اواخر قرن 8 هجری ، معاصر با دوران حافظ شیراز ، که در غزل سرایی مهارت داشت و در دیوان او به غزلهای مطبوع زیاد که غالبا مقرون به فضای عارفانه است میتوان باز خورد از واژه "ریا " 5 بار با ضدیت و نفی نام برده شده است

                          دیوان اشعار غزل ِ زاهد از روی تو تا چند مرا توبه دهد – بیت 1

زاهد از روی تو تا چند مرا توبه دهد / گو دعا کن که خدایش ز ریا توبه دهد

 

دیوان اشعار غزل ِ گر تُرا از ستم و جور خدا توبه دهد بیت 3

زاهد آن نیست که از دست گذارد تسبیح

مگرش همت رندی ز ریا توبه دهد

 

دیوان اشعار غزل ِ هرگز ز زلف خوبان بوی وفا نیاید بیت 7

نطع کمال خوش تر از فرش پادشاهان

کز بوریای رندان بوی ریا نیاید

 

دیوان اشعار غزل ِ عمری ست که از خلوت در میکده مستوریم بیت 2

کس بوی ریا نشنید از خرقه ی ما رندان

چون دور به صد فرسنگ از زاهد مغروریم

دیوان اشعار غزل ِ به رهگذار قد یار دیدم از ناگاه بیت 7

کمال اهل ریا را بگو به حلقه ی ذکر

چه عربده است و غلو لا اله الا الله

 

و همچنین عبید زاکانی شاعر و نویسنده نامدار و  طنز سرایی ایرانی که از شاعران قرن هشتم هجری و  معاصر با ِ دوران حافظ شیراز بود از دیوان اشعار تا عشاقنامه و موش و گربه ی وی تنها 2 بار در خصوص "ریا " حرف به میان آوردهشده است :

دیوان اشعار مطلع غزل ِ جوق قلندرانیم در ما ریا نباشد

بیت 1 جوق قلندرانیم در ما ریا نباشد / تزویر و زرق و سالوس آیین ما نباشد

 

دیوان اشعار غزل ِ منگر به حدیث خرقه پوشان

بیت 4  از بند ریا و زرق برخیز / با ساده نشین و باده نوشان

 

نکته قابل توجه وحیرت برانگیز این است که در شاهنامه ی حکیم فردوسی که به تصحیح دکتر جلال خالقی مطلق و همکارانش علمی ترین چاپ انتقادی حماسه ملی  ایران است نزدیک به  چهل و نه هزار و پانصد و سی بیت دارد– که تنها یک بار واژه ی " ریا " در آن به چشم می خورد

                                              در داستان ِ رزم خاقان چین با هیتالیان قسمت دوم بیت 140

 

 ز صد سال بودنش بر نگذرد / ز روی ریا هرچ گرد آورد

 

همچنان که در دیوان رباعیات خیام نیشابوری و رودکی سمرقندی یک بار هم از واژه ی ریا در شعر استفاده نشده است اما دردیوان اشعار بیدل دهلوی – از شاعران بزرگ ِ سبک هندی ،غزلی با مطلع ِ یک دو دم هنگامهتشویشمهرکینهبود ... یک بار به واژه "ریا" برمی خوریم

 

امتحان اجناس بازار ریا می داد عرض / ریش ها دیدم با قیمت تر از پشمینه بود

 

                                                                     موارد تزویر

 

دیوان اشعار غزل ِ پاس کار خود نباشد صاحب تدبیر را

بیت 2 نفع زین بازار نتوان برد بی جنس فریب / ای که سود اندیشه ئی سرمایه کن تزویررا

 

2 دیوان اشعار غزل ِ سیر بهار این باغ از ما تمیزخواه است

بیت 2 در شبهه زار ِ هستی تزویر می تراشیم / آبی که ما نداریم هرجاست زیرکاه است

 

3 دیوان اشعار غزل ِ لاف ما و من یک سر دعوی خدائیهاست

بیت 3 ریش دفتر تزویر خرقه محضر بهتان / دین شیخ اگر این است فسق پارسائیهاست

 

4 دیوان اشعار غزل ِ ز سودای چشم تو تا کام گیرم

بیت 4 ز بس همتم ننگ تزویر دارد / محالست اگر دانه در دام گیرم

 

5 دیوان اشعار غزل  بی سراغی نیست گرد هستی  وحشت کمین

بیت 9 زندگانی دامگاه این قدر تزویر نیست/ از شمار سبحه ی زهد غرق است دین...

 

6 دیوان اشعار غزل ِ طبعی که شد طرب اثر نوشخند او

بیت 6 زاهد بموشکافی تزویر غره است  / غاقل که شانه است همان ریشخند او

 

 

 

نویسنده مقال : آرمان میرزانژاد

تیرماه 1392

 

 

 

توضیحات

1- اسلاميندوشن،محمدعلي،تأملدرحافظ؛تهران، 1382،

انتشاراتآثارويزدان ص 26 -27- 28

                                                             2- غزلیات حافظ یک – انتشارات پیام نور – مولف دکتر حسن انوری ص 8










ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات