اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
جمعه ، 31 فروردين ماه 1403
11 شوال 1445
2024-04-19
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 51
بازدید امروز: 4116
بازدید دیروز: 17873
بازدید این هفته: 52856
بازدید این ماه: 284350
بازدید کل: 14859465
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



پلاک ها ی ابوالفضل حسنی


           

                       

                               کیوان اصلاح پذیر


نقد و نظر  بر پلاک ها ی ابوالفضل حسنی

پلاک ها را می شود از سه منظر مورد مطالعه قرار داد

الف - از نظر صنعتی

بنظر می رسد جان بخشی بارزترین  مشخصه ی پلاک هاست . تقریبا در همه شعرها همه اشیاء جان دارند .اما این جان بخشی دقیقا با صنعت تشخیص هم ارز نیست . درپلاک ها فاعل ها حذف می شوند وفعل ها با اشیاء در جمله تنها می مانند . فعل ها برای آن که وجود خود را حفظ کنند به اشیا پناه می برند و به این ترتیب جهان شعر از کنترل انسانی خارج می شود . در پلاک ها اشیا فعال دو دسته اند : خارج از خانه و داخل خانه . اشیا در خانه مثل یک حیوان دست آموز و یا ربات برنامه ریزی شده کار می کنند . آن ها بر اساس مدلی زنانه وظایف خود را انجام می دهند . اما خانه محل استقرار ، آرامش و لذت است . اشیا تنها می توانند استقرار و نظم را سامان دهند و مرد همچنان در حسرت آرامش و لذت با اشیا خانه احساس بیگانگی می کند . اما در خارج از خانه ،اشیا جان گرفته ، هراس و بی نظمی و فرار از انسان و یا تهاجم خود را به نمایش می گذارند . اشیاء سر در پی انسان میگذارند و جایی برای فرار وجود ندارد . فصل مشترک این اشیا ء جاندار تقابل با انسان ویا افشای تنهایی او ست . اتفاق نوینی که در تعریف صنعت جانبخشی به اشیا ء رخ داده است این است که اشیاء در اثر جادو و یا خواست شاعر برای بیان مطالب انسانی جان دار نشده اند بلکه اشیاء با اتکا به شیئیت خود بعلت حذف ناگهانی انسان از مدیریت شان دچار هرج و مرج در خارج از خانه و تکرار در داخل خانه شده اند . اشیاء نقش کسی را دارند که سعی میکنند نظم را از طریق برگرداندن  انسان به جایگاه خود برقرار کنند اما بدون انسان فاقد آن حس و روح انسانی برای اداره خانه و جهان هستند . اشیاء داخل خانه بخوبی حالت های همدلانه ی زن و همچنین مداومت و تکرار کار خانگی را در خود منعکس می کنند اما به هیچ وجه جانشین او نمی شوند و به این ترتیب با  صنعت تشخیص تعریف شده ، مرزبندی می کنند . اشیاء در غیبت کدبانو وفادارانه وظایف خود را نشان می دهند و به این ترتیب سه گانه ی عشق ، کار خانه و وفا را به نمایش میگذارند . تاکید می کنم که این جان بخشی ها چه در داخل خانه و چه در خارج از آن فقط در فعل است که انسانی می نماید و در سایر ابعاد همچنان درمقام شیئی باقی می ماند .

ب - از نظر زبانی

1- تعدد افعال

هیچ سطری از شعر بدون فعل نیست . هیچ عبارتی بدون فعل تمام نمی شود . گاهی شماره افعال در یک شعر بیشتر از هر نقش دیگری است . شعرها دچار دینامیک فنری هستند و مرتبا از دسترس آنالیزمفهومی به پراتیک می گریزند . تعدد افعال شعر را تا حد افراط به خود زندگی – آن هم از نوع متحرک و استرس آور- نزدیک می کند

2- حذف فاعل

فاعل ها از سطرها ناپدید می شوند و فعل ها را تنها می گذارند . تنها راه دیدن حادثه و روابط بین آن ها نسبت دادن فعل به اشیاء باقیمانده در صحنه است . به این ترتیب شعر اصل علیت انسانی را زیرسئوال می برد وبدون آن که تقدیر یا سرنوشت ازلی را بجای آن بنشاند به هرج ومرج شیئی زده ( در خارج ازخانه ) یا نظم شیئی زده ( در داخل خانه ) پناه می برد

3- حذف در شکل های مختلف

بجز حذف فاعل ما با حذف حروف اضافه و ربط و همچنین گاهی اوقات مفعول و حتی گوینده و شنونده در شعر هم روبرو هستیم . همه این حذف ها در خدمت مستقل کردن شعر و خروج آن از سیطره  گوینده و مخاطب است . ترفندی که شاعر می کوشد با دست یازیدن به آن نوعی این همانی بین واقعیت و شعر پدید آورد

4- تغییرات مداوم در جایگاه کلمات همنشین

در اکثر شعرها حداقل یک بار و گاهی چند بار شکل عادی همنشینی کلمات به هم می ریزد . حتی عبارات  مرکب از هم جدا می شوند و به این ترتیب در عین انتقال بار اصلی خود بارهای دیگری را نیز حمل کرده و به شعر انتقال می دهند . به جرات میشود گفت تغییرات همنشینی در غیاب تغییرات جانشینی ، تنها راه حفظ شعریت شعر از نظر زبانی شده است .

5- حذف علائم راهنما برای خواندن منجر به چند جور خوانی جملات و چند معنایی می شود

در شعرها از علامات راهنما برای درست خواندن خیلی کم استفاده شده است . به این ترتیب بدون آن که کلمه ای حذف یا اضافه شود خواننده ناچار میشود چندین جور خوانش و معنا را تجربه کند و هربار به دریافت دیگری واصل شود . این یک صرفه جویی کامل دراستفاده از کلمات برای تولید ایهام است .

6- حذف صفات

شعر امروز دیگر به صفت نیازی ندارد و همه چیز در عمل و تصویر منتقل میشود . از این نظر پلاک ها تقریبا بطور کامل فاقد صفت و توصیف است . و آنچه هم  بعنوان صفت بکار رفته است حتما با یک عمل یا تصویر تکمیل و تقویت شده است . بطوریکه نتیجه آن عمل یا تصویر است و نه برعکس .

7- دایره واژگانی پلاک ها دم دستی است  

واژگان مورد استفاده در پلاک ها متعلق به اقشار وطبقات غیرمرفه و کم معلومات است . پلاک ها می کوشد سخنگوی بخش فرودست جامعه باشد اما در عین حال از کم مایگی آنان بگریزد . حل این تناقض از طریق لایه بندی صورت گرفته است . همه شعرها دارای یک ژرف ساخت قابل تاویل و دریافت توسط افکار غیرعامیانه است . به این ترتیب شعر به یک امر عامیانه ی استعلا یافته تبدیل می شود .

ج – از نظر مفهومی

1-    برتری تصویر بر هرنوع رابطه ی دیگر بین ذهن و عین

    پلاکها جایی برای مفهوم سازی ندارند . تصویر ها پی درپی  خود را در ذهن خواننده منعکس میکنند و او را به دنیای خود می برند . پلاک ها پر از عکس و فیلم است

2-    در هر شعر یک حادثه ی عینی رخ می دهد

حوادث شعرها از نوع سورئال وماوراء عینیت روزانه نیست . حوادثی که هرروز صدها و هزاران بار رخ میدهند و از فرط تکرار هیجان خود را از دست داده اند . بنابراین پلاک ها در صدد القا ء مفاهیم غریب از طریق حوادث عجیب نیستند .

3-    سادگی حوادث و عدم غافلگیری در پایان شعر

خود حوادث هم گاهی چنان ساده اند که نمی توانند در رده ی حادثه قرار بگیرند . فراز و فرود ندارند و قابل پیش بینی اند . چیزی عوض نمی شود و نتیجه ای در بر ندارد . اگر یکی از مشخصه های شعر را غافلگیری در پایان بندی می دانید در اینصورت از پلاک ها ناامید خواهید شد .

4- عدم حضور اسطوره ها و افسانه ها در شعر

پلاک ها پر از اصطلاح است اما خبری از افسانه و اسطوره نیست . تقریبا هیچ کجا با استناد به رمزوارگی افسانه و اسطوره ، تصویر یا فعل یا مفهومی به نمایش درنیامده است . همین نکته به عادی سازی شعر و دورشدنش از شعربه مفهوم ماورایی کمک کرده است . گرچه گاه گاهی در ژرف ساخت شعرها می شود رد پای یک اسطوره یا افسانه را دریافت اما این ها بقدری نامحسوسند که عدم دریافت شان هیچ خطری برای شعریت شعر ندارند و فقط  بصورت یک زینت فکری باقی می مانند .

 

 

 

  






ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات