حدیث حسینی
شعراز: آمی لاول
" بانــــو "
تو زیبا و پریده رنگی
همچون تصنیف قدیمی یک اپرا
تصنیفی
نواخته شده با هارپیسکورد
یا همچون ابریشم های درخشان
در خلوتگاهی قرن هجدهمی
در چشمانت
گل سرخی عاشق ، می سوزد
اندکی بعد پژمردن
و عطر جانت
مبهم و فراگیر است
همراه با بوی تند ادویه در ظروف شیشه
ای
سایه روشن هایت مجذوب
و رنگین کمانت مسحورم می کند
تمام دارای ام سکه یست تازه ضرب شده
که پیش پاهات می اندازم
بر دارش
چرا
که ممکن است درخشش متحیرت کند