همین دیوار بین خانه هایمان
مجید سعد آبادی
دیوار واژه ایست
که هم بودنش را دوست دارم
هم نبودنش را
نه دیوار برلین
نه دیوار چین
همین دیوار بین خانه هایمان
کاش دستانم مثل این شاخه های انگور
قد می کشیدند
و انگشتانم بی اجازه می ریختند برشانه های حیاطتان
دلم گرفته است همسایه
دسته گلی برایم این سو بیانداز
می خواهم عطرش را بو بکشم و
لاشه اش را برگردانم