محمد حمادی
Englie-
عربي - فارسی
Nothing is even,
even this line
I am writing, even this line I am waiting in,
waiting for permission to enter
the country, the house, the room.
Nothing is even, even now
that laws have been drawn and peace
is discussed on high tables,
and even if all was said to be even
I would not believe for even I know
that nothing is even—not the trees,
the flowers, not the mountains or the shadows…
our nature is not even so why even try to get even
instead let us find an even better place
and call it even.
............................................................
لا شيءَ مُسْتَوٍ، حتى هذا السطر
الذي أكتبه، حتى هذا الصفّ الذي أقف فيه،
منتظرةً الإذن بالدخول
إلى البلاد، البيت، الغرفة.
لا شيء مُسْتَوٍ، حتى الآن
وقد وُضِعت القوانين، والسلام
يجري بحثه على طاولات مرتفعة،
وحتى لو قيل إنّ كل شيءٍ مُسْتَوٍ
لن أصدق فحتّى أنا أعلم
أن لاشيء مُسْتَوٍ – لا الأشجار،
ولا الزهور ولا الجبال ولا الظلال…
طبيعتنا ليست مستوية فَلِمَ نحاول أن نكون متعادلين
فلنبحث عوضاً عن ذلك عن مكان أفضل
ولنُسَمِّهِ مُستوياً.
.....................................................
هیچ چیزی صاف نیست، حتی این سطر
که آنرا می نویسم، حتی این صفی که در آن ایستاده
ام
در انتظار مجوز ورود
به کشور، خانه، اتاق.
هیچ چیزی تا کنون، صاف نبوده
و قوانین بنا نهاده شد، و صلح
برمیزهایی بالا بلند،مورد بحث است
و حتی اگر گفته شد که همهچیز صاف است
آن را باور نمی کنمچراکه من می دانم
هیچ چیز صاف نیست– نه درختان،
و نه گلها و نه کوه ها و نه سایه ها.
طبیعت ما صاف نیست، پس چرا سعی می کنیم که برابر باشیم
اجازه دهید به جای آن بدنبال مکان بهتری باشیم
وآنرا صاف بنامیم.
ترجمه عربی: نزار سرطاوی
ترجمه فارسی: محمد حمادی