هرمز علی پور
من درطول شاعری خود با شاعران بسیاری از نسل های
گوناگون دوستی و آشنایی هایی داشته و دارم که نگاه من بی گمان نسبت به دوستان شاعر
و آثار آنها و همچنین آنانی را که دارای سیر و سلوک خاص می باشند متفاوت است.
البته ازمنظر شاعری که خود را مخاطبی حرفه ای می
داند و معمولن اهل نقد ونظر و کالبد شکافی شعر شرحه شرحه کردن آن نیست شعر را اما
و شاعر را نیز به خوبی می شناسد و در میان اندوه نامها وخیل آثار و اسمها محدوی
نام هستند که هیچگاه ازآن قسمت از ذهن و خاطر و خاطره ی من دور نخواهد شد
پگاه احمدی اگر چه سالهاست که او را ندیده ام
اما حدود چهارده پانزده سال پیش شاهد عطش و علاقه ی او به عنوان شاعر و نیز بلند
پروازی هایی که همیشه مورد نظر داشته و کمتر دل و جان به اکتفا و غناعت پر هیاهو
می سپرد و در همان آغاز تعلق و اندوخته های او نسبت به شعر کلاسیک را حتی دریافته
و می دیده و در زمینه ی مسایل شعری و ترجمه هم آن سخت گیری و سخت کوشی را داشته و
می توانم بگویم خوشحالم که نه تنها از نظر من بلکه شاعری چون احمدرضا احمدی هم که
معمولن در گفتگوهایش کمتر در آوردن نام ها و یادها کمتر حاتم بخشی می کند شعر پگاه
احمدی را به خوبی دیده و دریافته پس برای شعر و زحمت های او ارزشی در خور کارهایش
قائلم بدن آنکه همه ی دفترهای او را به شکل منظم خواسته باشم مورد مثلا ارزیابی و
قیاص بنشانم چرا که هر گاه ازاو شعر ومتنی دیده و خوانده ام رضایت خاطر خویش را
احساس می کردم
پگاه احمدی جزء محدود نام هایی است که در شعر
ما خواهد ماند فارق از تقسیم بندی شعر
زنانه و مردانه که به اعتبار شعر و نیز پیوند هستی او با شعر است نگاهی که من دارم
برای او آرزوی توفیق و سلامتی در همه ی عرصه های
زندگی دارم .