اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
يكشنبه ، 2 ارديبهشت ماه 1403
13 شوال 1445
2024-04-21
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 65
بازدید امروز: 1419
بازدید دیروز: 5184
بازدید این هفته: 1419
بازدید این ماه: 1419
بازدید کل: 14869510
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



سپاس که شاعرم





متن سخنرانی دکتر فخرالدین سعیدی درجشنواره شعر گویشی همدرنگ(باغ ملک 24اسفند93)

سپاس که شاعرم

که فهم چینش کلمات با من است

که مرام چگونه دست بردن درسینه بهار واستین ستاره رابلدم

می فهمم که بوی بابونه وعطرگیسوی یار یکی ست

سپاس که شاعریم ومی توانیم مهربانی پدر ونجابت مادر را

باپاکی اب ونازکای ذهن علف پیوندبزنیم

اری سپاس که شاعریم

موضوع سخنرانی من اسیب شناسی شعر گویشی  لری ست قبل از ورود به بحث دوست دارم بپردازم به مسائلی کلی تر اگر چه به اجمال با توجه به کم بودن وقت اول اینکه اصلا ادبیات چیست؟ دوم اشاره به انواع نقد وسوم اشاره به زبان  ومفهوم ان ادب مفرد ادبیات واز نظرلغوی به معنای فرهنگ ودانش،هنر وشیوه پسندیده،حرمت،شرم وحیاوحسن معاشرت است از نظراصطلاحی نام دانشی است که شامل مباحث زیر است از قبیل لغت ،صرف ونحو،دستور،معانی وبیان،بدیع،عروضوقافیه وقوانین خط حال هرکسی که این علوم را می دانست  وکلام خویش را به ان می اراست ادیب تلقی می شدبنابر انچه که گفته شد ادبیات مجموعه ای از دانش های متعلق به ادب یاعلوم ادبی  یا اثارادبی ست وتعریف دیگر ادبیات هنر بیان نیات مختلف به وسیله کلمه است که اندیشه واحساسات هنرمند رابه صورت منظوم ومنثور به منصه ظهور می رساند واز نظر  سارتر ادبیات همان زبان است به اضافه چیزی یا منهای چیزی حال نگاهی به نقد:نقد یاسنتی ست  که خود شامل دوبخش می شود1-تاریخی تذکره ای2-اخلاقی فلسفی ویا نقد مدرن است که چندین روکرد دارد 1-رویکرد صورتگرایانه که نقد فرمالیستی ریشه در همین رویکرد دارد2- رویکرد  روانشناسانه3-رویکرد اسطوره ای  این رویکرد انسان را به عمق باورداشت های قومی ومردمی می برد4-رویکرد نمودگرایی 5-رویکرد جامعه شناختی 6-رویکرد زبان شناختی  وبگویم که نقد اصولا شالوده ای دموکراتیک داردوبه قول دکتر حسین پاینده بین نقد ودموکراسی رابطه ای دموکراتیک است واما زبان  اصلا زبان چیست ؟زبان وسیله ارتباط است بهترین ابزار ارتباط وفهماندن چیزی ست مانند علائم راهنمایی ورانندگی  زبان هم در مسیر زندگی اجتماعی بشر چیزی را به او می فهماند زبان پر از نشانه است حال اگر کلمه را معادل نشانه بگیریم از لفظ ومعنی تشکیل شده مثل سکه ای دو رویه است نشانه ها قابل تغییراند چون قرار دادی اند دوستان من دارم وارد بحث اصلی می شوم  اینجاست که کارکرد دیگر دادن به کلمه در ایجاد وخلق یک اثردیگرگونه نقشی بسزا دارد این توصیه اول یعنی کارکردی دیگر به کلمه وکلام دادن   تا بتوانیم عیار نوشتار ادبی خود را بالا ببریم توصیه دوم ،قرارنیست که سرایش شعرگویشی قالب یاابزاری باشد برای بیان حماسه ها وبزرگ جلوه دادن شکستها ی قومی خاص مگر رسالت شعر گویشی  بختیاری چیست ؟ما می خواهیم فرهنگ بختیاری را القائ کنیم به فرهنگ ملی می خواهیم نشان بدهیم می خواهیم بگوئیم داریم  واین فرهنگ ماست این ریشه واصالت ماست قرارنیست یک قوم دیگر را مقابل خودمان قرار بدهیم  قرار نیست بگوئیم ما همه چیز هستیم وشما هیچ نیستید شاعرای بختیاری سرای خیلی خوبی را می شناسم نمی خوام اسم بیارم  اگرچه شعر را خوب می شناسند اما گاه یک بیت هایی دارند که  فکر می کنند ما همه چیزیم ودیگران.... اصلا اینطور نیست ما می خواهیم از زبان گویشی استفاده کنیم تا هم زبان خود را مانا وهم فرهنگ خود را به فرهنگ ملی القائ کنیم توصیه سوم ادبیات شفاهی وسینه به سینه بختیاری اگر راه پیدا کند به ادبیات مکتوب ماما راه درست وتعالی را پیدا کردیمما را می رساند به اچه که می خواهیم  به نامیرا کردن زبان وفرهنگ قومی وبختیاری  پس باید این کار رابکنیم توصیه بعدی دوستان من چرا هملت شکسپیرجهانی میشه دلیل چیست چرا فردوسی جرا مولوی جهانی میشه چرا لورکا جهانی میشه چون وجود اطوره در اثار انها این اثار را نامیرا ومتعلق به قرنها وهمه جهان کرده کاربرد وکارکرد اسطوره عین مومیایی ست اثر ادبی را مانا وماندگار می کندهرفرهنگی اسطوره خاص خ داره اسطوره هرملت زاده فرهنگ همان ملت است ما زاگرس نشینها اطوره های خاص خودمان را داریماریو برزن ها داریم اگر این اسطوره ها را در شعر خودمان به کار ببریم وبعد بتوانیم فرازمانی وفرا مکانی بکنیم این اسطوره ها را می توانیم تبدیلش کنیم به یک اسطوره ملی

وبعد جهانی شدن ان یعنی یک  اسطوره ای که ریشه زاگرسی دارد را جهانی کردیم دوستان بحث به درازا کشید اما  من  من  من متوقعم که شاعر نسل من به گویش امروزی که من دارم حرف می زنم شعر بگوید در مورد این تکه از کلام در  ادامه حرف می زنم من از پیشینه شعر بویر احمدی وخرم ابادی  کم اطلاعم پس ناچارم به شعر بختیاری به عنوان یکی از نمایندگان شعر گویشی لری (زاگرسی)بپردازمتوی دسته بندی که من در ذهن دارم راجع به شعر بختیاری من یک  شعر را که شعر نسل اول هست را می گذارم شعر نسل اول شعری که هویت بختیاری ندارد عصایش کلمات وفرهنگ فارسی ست  دوستان من بدانید که پاشنه اشیل وچشم اسفندیار شعر گویشیوارد کردن فرهنگ ملی وفرهنگ فارسی به شعر گویشی ست اگر ما بتوانیم فرهنگ بختیاری را القائ کنیم به فرهنگ ملی کار بزرگی کردیم اما اگر بیائیم وام بگیریم  وبریزیم تو قالب کلمات شکسته فارسی به اسم گویش بختیاری کاری نکردیم خراب کردیم زمینه ساز شدیم برای از بین رفتن فرهنگ بختیاری واصالت قومی وایلی پس شعر نسل اول شعری ست که بودنش را درکلمات وفرهنگ فارسی پیدا کرده گاه شعر شکسته شده زبان فارسی ویا عجین شده لری وفارسی ست که بسیارانند در شعر ملا ذوالفعلی کرونی وداراب افسر بختیاری من از همین جا تعظیم می کنم به شخصیت هنری داراب افسر بختیاری وملا ذوالفعلی کرونی  اصلا قرار نیست ما به داشت های فرهنگی خود پشت کنیم ما داریم اسیب شناسی می کنیم اما شعر این دو بزرگوار نمایندگان برجسته شعر نسل اول اند شاهد مثال از داراب افسر:

                                                       ایقدر حرس بریزم که دلت نرم ابو

                                                   تا بفهمی که اووم رخنه من سنگ ایکنه

در زیبایی شعر شکی نیست اما اولین ایراد که انگشت به چشم من مخاطب بختیاری می کند به کاربردن کلمه سنگ است که لری وبختیاری نیست دست یازیدن به کلمات فارسی اگرچه اشاره فرهنگی قومی وایلی نیز  با خود ندارد با همه احترامی که به این نسل داریم  ،داریم اسیب شناسی می کنیم که ایراد این است

شعر نسل دوم شعری شهری  زده که نهایت سعی شده که کلمات اصیل بختیاری انتخاب شود اما از فرهنگ ایلی بومی  وبختیاری هیچ خبری توش نیست شاعراین شعر رفته واکاوی کرده ذهن هفت نسل قبل تر از من را که ببیند به فلان کلمه نسل هفتم من چی می گفته امورده کاشته توی شعرش تا رنگ وبوی بختیاری به شعرش بدهدیک شعر کاملا شهری زده  از جمله این نسل غدیر عباسی:

                                         وک ولو ووبیدیم و جاورگه هامون تش گرهد

                                     بس که من فرگ صوو بیدیم حلامون تش گرهد

اماشعرنسل سوم شعری که خیلی اگاهانه این دو اسیب را دیده داره هم از فرهنگ ایلی واصیل بختیاری استفاده می کند وهم از کلمات اصیل بختیاری  از جمله این شاعران ربیع الله فرهمند:

                                             ملث شاخا دم ری پازن هشتن برگات

                                          ترک مارن که همه جونم گشتن برگات

واز این جمله اند قاسم سلیمانی ،سبزعلی قاسمی،سلیم رزم افرین،صادق امیری ودر شعر گویشی بویراحمدی که واقعا احمد انصاری عزیز سرامد است

دوستان وقت من تمام است اما برای ته حرفهام دکتر شمیسا می گوید  سه چیز سبک ساز است 1-اندیشه2-گزینش واژگان3- هنجارگریزی پس دوستان شاعرم اندیشمند باشید واژگان خوب انتخاب کنیدوهنجارگریز باشید

پیروز،مانا وسربلند باشید متشکرم

 







ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات