نقد شعر آسان نیست. نقد شعر
رویا تفتی بیشترآسان نیست. صبوری میخواهد و زمان . همانطور که برای او آسان نبوده
است رسیدن به این زبان. در حقیقت بردباری و پابرجایی در شاعر این شعرها از نظام
فکری منسجمی حکایت دارد که همواره راه را برای شعرش هموار کرده است تا به سبک و سیاقی دست یابد که پسندهای دم دستی را برنمی تابد. او
یعنی شاعر، درموقعیت و زمانی رو به شعر آورده است که دیگر چیزی از شعراگر هم مانده
است کفش آهنین می خواهد و بیابان چه باید کرد.
اگر باز هم زبان را دیرینه ترین
یار ادبیات بدانیم، تنها جاییست که می شود هنوز هم قبای ژنده شعر را
بر آن آویخت.
بارت میگوید:
*زبان قدرت است چون مرا مجبور می کند از کلیشه های از پیش شکل گرفته (از جمله خود
کلمات) را به کار ببرم، و آنچنان ساختار محتومی دارد که به ما بردگان زبان، اجازه
نمی دهد از آن آزاد و خارج شویم. چون هیچ چیز بیرون از زبان نیست.
چگونه میتوانیم خود را از آنچه
بارت (با ارجاع به نمایشنامه سارتر) "در بسته" می نامد، آزاد سازیم؟ با
تقلب. می توان در زبان تقلب کرد. بارت این بازی نادرست، نجات بخش و آزادی بخش را
ادبیات می نامد. از این جا به طرح نظریه ادبی در نوشته می رسیم، یعنی بازی کلمات و
بازی با کلمات . . .
*زبان، قدرت،نیرو – اومبرتو اکو ترجمه بابک سیدحسینی
اقلیم داغ نام چهارمین مجموعه شعر رویا تفتی (انتشارات
مانیا هنر).
رویا تفتی شعرش متشخص است، مثل
خودش. او با کلمه صبوری می کند. روابط بین کلمات و مفاهیم، خاص
خود اوست.
گاه رس کلمات را می کشد و به نفع
شعرش مصادره می کند. گاه قواعد دستور زبان را به هم می ریزد
و گاه از جمله ای پرت کمک میگیرد تا فضای تازه تری در
شعرش بیافریند. اغلب حروف اضافه را حذف می
کند و با تغییر
لحن و نحو، زبان تازه و فضای بکری می سازد تا موقعیت شعرش را تثبیت کند. شعر رویا تفتی نه دادی می زند به درد، نه هلهله ای ست به شادی، کار او
صبوری در تعادل کلمات است. در این بازی
جاذبه ی کلمات را همراه با مخاطبش کشف می کند. همواره مفاهیم در خدمت کلمه اند،
کلمه در خدمت شعر و شعر در خدمت زبان. گاهی از یک فعل چند معنا و چند لحن می سازد.
گاه با تکرار یک اسم در شکل جمله و مفهوم و وزن و آهنگ
شعر استفاده می کند. اغلب با بازی کلمات و بازی با کلمات مخاطبش را می فریبد و اگر
چه همیشه موفق نمی شود ولی آنجا که موفق است به راستی اغواگر ماهری ست.
بچه که بودم دل داشتم
سر که کشید بزرگ شدم دلم را که سر
کشید
پیچیده کمی شده اکنون
شراب سرکه شیره غوره مویز و این
برگهای بیخود درهم ریز (صفحه 47)
. . .
یا
پناه می برم از ناگوار
در مسیرم باد بگذارید خانهای
بسازم جادویی وار (صفحه 48)
. . .
یا
ای تکلیف من با خودم
روشن شو!
سر راهی بودن مشکل تر است
یا بر سر دوراهی بودن؟
. . .
شعر"خواب ابریشم" خطاب به شعر و خطاب به خود شاعر است. روز عجیبی
که شاعر شعر را چون خواسته ای تمام می بوسد و روی پای خودش می ایستد تنهایی اش و
همه چیزش
عوض می شود.
امروز روز عجیبی شد
اول که دیدم نشناختم
سوا از پوست ناخن ها استخوان ترقوه
دو بال کوچک نارس داشت
مثل کسی که با تو
هم گشته باشد و ناگهان
برگشته باشد با دو بال کوچک نارس
بوسیدمش
چون خواسته ای تمام
و روز
عجیبی شد روی پای خودش ایستاد تنهایی ام و عوض شد
.
. .
اما شاعری با این همه توانایی،
عجیب است که گاه نگاهی ابزاری به کلمه دارد و
رابطه حسی و زیبا شناختی خود را فدا می کند. مثل:
رود سمت دریا رَوَد
رَوَد به هر سمتی رویا رَوَد
. . .
یا
برای ادامه بادامی در دل خاک
خارج می شویم
کلاغ پر
پیش از آن که وارد شده باشیم به پر
و به بپر!
. . .
یا شعر "چکاپ" (صفحه 43)
و شعر تمام توضیحی "درصدی برای خطا" (صفحه 59) و شعر ایده آل من (صفحه
57) و شعر "رفتن ریختن شکستن" (صفحه 56) روی ماه سبک تر است
روی ماه فرو ندارد
روی ماه به روی ماه نیازی نیست
گاهی تکرار در فرم های شعری خود
شاعر، گاه قافیه سازی هایی که ضرورت شعری ندارند، اجرای خوبی نشده اند و زنگ خطر
برای شاعر حضور بی وقفه اوست یعنی تمامی کتاب که شاعر متکلم وحده است. هرچند رویا تفتی
ترفندهای بسیاری به کار گرفته است که خطر اول شخص بودن را با عمومی کردن فضای شعری
از شعر دور کند و این کار را هم کرده است. شاید تجربه های دیگری هم در راه داشته
باشد. اما موفق ترین شعر کتاب، "آدم برفی" (صفحه 73) است. شعری عاشقانه،
اجتماعی و همه سویه نگر با انسجام در وزن و کلام و اندیشه و نزدیکتر به رگ گردن
این زمانه ی ما. در این شعر، شاعر بر همه فنون شعری و وزنی و زیر و بم جامعه خود
اشراف دارد.
می تازد و اسب های سفید، موجهای قدرتش را به پیش می برند. به راستی همه چیزمهیاست.
مهیاست همه چیز مهیا
کبوترها سر از پرانتز بال در نمی
آورند
شیشه ها نور را شکست بی وقفه می دهند
موج ها رشته کوه ها دهانه آتشفشان ها
هوای سربی و دریای سیاه را رد میکنند از جنگل ها و بیابان ها می گذرند پل ها و خیابان ها قصر ها
و زندان ها زایشگاه ها و قبرستان ها بیمارستان ها و
تیمارستان ها مهدهای کودک و آسایشگاه ها عبادتگاه ها و عشرت کده ها آموزشگاه ها و کارخانه ها مرا کز تجاری و بانک های ملی و غیر ملی
تالارهای بورس و لابی های فوق سری کتاب
فروشی و گل فروشی میدان های ساعت و سالن
های زیبایی و مد تخت ها و بند رخت ها و دفتر خاطره ها و موش ها و
کمد ساختمانهای کلنگی و نیمه کاره میادین مین و هتل های بالای پنج ستاره لاک پشت پیر و پرچین باغ قرچ قرچ موریانه ها و بال بال کلاغ . . . . . .
تا برسند به . . . . مانیتور شخصی
ما . . .
این شعر را باید بارها خواند و هر بار لذت آهنگ در کلامی
شاعرانه و صمیمی چنان در جان مخاطب می نشیند که وصف نشدنی ست. از این دست شعر در
این کتاب هستند: "از پیله گذشته" (صفحه 62)،
"حواشی"(صفحه 22)، "محکم
باش" (صفحه 29)، "استیصال" (صفحه 48)، "شاید کلمه است" (صفحه 77)، "بسی"(صفحه
80)، "آی مردم" (صفحه 84) و اما شعر "بند" (صفحه 87). بیشترین بازی در لحن و در کلام در وزن و در
تصویر و مفهوم و سراسر طنز تلخ روزگار عروسکی زن بودن. شعری تمام عیار است بخوانید
آخرین شعر این کتاب ، شعر "بند".
پوره ی جنین معجزه گر است
مواد خام کرم پودرهای معتبر است
محشر برای پوست های خشک و تر است
دهن وا نکنم بو بر می دارد و تا دور می برد
اطلب العلم ولو بالصین
اطلب العلم ولو از جنین
اطلب العلم ولو چینش گرفته دامنم
دیوارهای دور و برم
چین چین
او رفت و این چین تا کجاها که نیامد
. . . .
اگر تنها همین چند شعر را هم از رویا تفتی خوانده باشیم که
بیشتر از این است شعرهای خوب او در این کتاب و در کتاب سفر به انتهای پر.
او شاعری ست توانا و راه بلد. تجربه ها اندوخته و مسیر تازه
ای برای شعرش گشوده است.
ما در اقلیم داغ شعر، شعرهای نیامده اش را به انتظار نشسته
ایم.
مریم
حسین زاده