(( مرز شکنی در روایت))
نگاهی به شعری از فریبا حمزه ای
"یداله شهرجو"
ایستاده ای در جوارح باد
دست تکان می دهی
به ناملایمات اشیا
در خیابان
به تکان های مهیج
در اهتزاز سیم های لخت
در مناسبات گنجشک ودرخت
وکوچه ای که افتاده از
چشم
روی دست چپم
تکه تکه
ایستاده ای
ودست تکان می دهی
به تعادل ارواح
در آشیانه
ای تکفیر شده
در نخوت شاخه وشاخ
بگو چگونه بتکانم؟
جسم را از رونق بارش
وباد
وقتی مایلم به بهره
ازوزیدنت
در تکانه های بی هوا
از درخت بپرس آن گونه ی شاخص
منم؟
آن شجره
که پوست انداخته در
تکامل گاوی
وقتی کلمات نقاره می
شوند
ما ما ما
ما که ناخن کشیدیم
بر زیستگاهی امین
در تکفیر عضلات سنگ
آن صنعت ملی در دود
اسفند ونفت
که می پرید
در هجومکودتای چشم
اکنون از تمدن مرواریدی
اش آب گذشته است
در پارگی رگ وعصب
ما ما ما
ما که فصل مشترک گنجشک
ودرختیم
در مقطع ملکوتی هوا
ببین
ایستاده ایم
وچگونه
بی محابا دست تکان می
دهیم
به جراحت اشیا
درهیبت بارش وباد
#فریباحمزهای
در فصل دوم کتاب "گونه های نوآوری در شعر
معاصر ایران(حسن لی: 1391) که به نوآوری در شکل،فرم و ساختار اختصاص دارد. نویسنده
زیر عنوان، بیان روایی و نمایش نامه ای" به مزیت های بیان روایی، برای انجام
بخشی از ساختمان شعر اشاره کرده است و می گوید "یکی از ویژگی های شعر پیشرو
ایران، برجستگی عنصر روایت است." (همان 217). شعر « فریبا حمزه ای»
نیز شعری است که
در چارچوب یک بیان روایی پی گرفته می شود. بیانی که گرچه مرور اولیه آن، شیوۀ تک
گویی ذهنی را برای مخاطب متبادر می کند اما با توجه به شروع بیان خطابی دوم شخص و
در ادامه پی گرفتن با روایت متکلم وحده و یگانگی که با راوی(خودشاعر) پیش کشیده می شود.
تعمیم تک گویی برای تمام فضای روایی شعر ممکن نمی شود، و می توان گفت روند روایت
در شعر، بهره گیری از روایت های چندگانه است. "در تمهید روایت های چندگانه،
شاعر روایت را دست کم با دو راوی(درمواردی چندگانه) سازمان می دهد و به پیش می
برد و با چنین تمهیدی شعر را از مرکزیت روایی تهی می کند و چنان که شالودۀ داستان
های پسامدرن را از هم گسیختگی تشکیل می دهد. (پاینده، 1393: 427).
بر
اساس پیکر بندی روایی، شعر با بیان خطابی دوم شخص مخاطب آغاز می شود: ایستاده ای
در جوارح باد/ دست تکان می دهی/ به ناملایمات اشیا/ در خیابان/ به تکان های مهیج/
در اهتزاز سیم های لخت/ در مناسبات گنجشک و درخت/ ...
از سطر هشتم به بعد گرچه
بیان خطابی ادامه دارد اما تفاوت آن یگانگی راوی و شی مورد خطاب است. چرا که روایت
به گفتگوی رو در رو بدل می شود و روایت شونده نقش برجسته تری می یابد. از این
گزینه با عنوان "مرز شکنی روایی" نام برده می شود. اصطلاحی که
"ژرارژنت" ابداع کرده است. بنا به تعریف ژنت مرز شکنی روایی عبارت است از
"آمیختگی ناساز نمای جهان" روایت کننده و جهان روایت شونده، هر نوع
تداخل روایت برون داستانی با روایت گیر به درون جهان داستانی با تجاوز از شخصیت
های سطح داستان به جهان فرا داستانی یا برعکس:(1980:324Genette
). روی دست چپم/ تکه تکه/ ایستاده ای/ و دست تکان می دهی/ به تعادل
ارواح/ ... با مرور این سطرها یگانگی آنچه روایت می شود، با روایت شونده و همچنین
برجستگی نقش راوی کاملاً به چشم می آید. حتی در سطرهایی از شعر آنچه روایت می شود
خود راوی است: بگو چگونه بتکانم؟/ جسم از رونق بارش وباد/ ... توالی این مرز شکنی
به این سطرها محدود نمی شود چرا که در ادامه ،گفتگوی رو در رو مرتب جای خود را در
سطرها عوض می کند: وقتی مایلم به بهره از وزیدنت/ در تکانه های بی هوا/ از درخت
بپرس آن گونه شاخص منم؟/ ...شاعر اما در سطرهای پایانی شعر، انتخاب را به یگانگی
می دهد: ما ما ما/ ما که فصل مشترک گنجشک و درختیم/ در مقطع ملکوتی هوا/ ببین/
ایستاده ایم/ و چگونه/ بی محابا دست تکان می دهیم/ به جراحت اشیا/ در هیبت بارش و
باد/ شی یا موضوع روایت شوند و راوی نقش یگانۀ خود را به پایان می رسانند، گویی از
ابتدا نیز هر دوی آنها یکی بوده اند.
فریبا حمزه ای بخشی از
حضور خود در جریان ادبی را در اواخر دهۀ هفتاد گذرانده است، و عجیب نیست اگر به
تاثیر آن دوره از حضور هنوز دل در گرو بخشی از زبان تصویری آن روزها دارد. زبان
تصویری بخشی از قابلیت های شعر دهۀ هفتاد است. شعر و ویژگی که حتی در زبان روایی
این روزهای این شاعر نیز می تواند حضوری پررنگ داشته باشد. از این روز روایت هرگاه
در این شعر به صورت شبه خطی دنبال شده است. حضور تصویر و ترکیب سازی دوتایی کاملاً
به چشم می آید: در هجوم کودتای چشم/ اکنون از تمدن مرواریدی اش آب گذشته است/ ...
در سطرهایی از این دست حداقل یک ترکیب که مبنای شکل گیری آن می تواند تصویر باشد
قابل تشخیص است: کودتای چشم" و تمدن مرواریدی". پرداختن به زبان مورد
استفاده شاعر و بایدها و نباید هایش خود بحثی مفصل می طلبد. برای فریبا حمزه ای در
ادامۀ راه شاعرانگی اش آرزوی موفقیت هایی بیش از این دارم.
یداله شهرجو
منابع
1-پاینده، حسین(1390).
داستان کوتاه در ایران(داستان های پسامدرن). ج نخست، تهران: نیلوفر.
2-حسن لی، کاووس(1396).
گونه های نوآوری در شعر فارسی. تهران: ثالث.
3-امامی، نصرالله؛
جوکار، منوچهر؛ قاسمی پورقدرت و یاری علی(1395). روایت شکنی در شعر پسامدرن،
ادبیات پارسی معاصر، پژوشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال ششم، شمارۀ دوم،
تابستان 1395، ص 125_150.
4-
Genett ,Gerard . 1980 . Narrative: An Essayin Method. Ithea:Gorllup.