اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
يكشنبه ، 9 ارديبهشت ماه 1403
20 شوال 1445
2024-04-28
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 101
بازدید امروز: 2355
بازدید دیروز: 8016
بازدید این هفته: 2355
بازدید این ماه: 46678
بازدید کل: 14914769
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



جفت

                              

                                   ناهید شمس


جفت

  دل خانم صادقی لک نزده بود برای یک رختخواب گرم و نرم .دلش می خواست این ساعت توی تاریکی در حالت  مدیتیشن  نشسته باشد ،چشهابسته و روی قلبش تمرکز کند. شاید بلاخره خطی از روشنی  روی آن  بیفتد .اما حالا ناچار بود  منتظر باشد . به ساعت بزرگ روبرویش نگاه کرد.دو و ده دقیقه . زن جیغ کشید . دوباره و دوباره . جیغ زن  انرژی دواری  دور کله ی خانم صادقی ایجاد کرد که از سقف گذشت و همینطور بالا رفت . او باور نمی کرد که جیغ زن انرژی عجیب وتا این حد تماشایی داشته باشد.پس برای چندمین بار از زن خواست که جیغ بکشد و زور بزند. زن دوباره جیغ زد و  انرژی دوار، آن دورها دور یک ستاره را گرفت .او نمی دانست این ستاره چه  خصوصیتی داشته که انرژی دوار دوره ش کرده .

  بچه به دنیا آمد راس ساعت سه . با آخرین جیغ زن ،انرژی دوار یک دفعه  پایین ریخت و ستاره پرید پشت آسمان . خانم صادقی ناف بچه را برید و جفت را هم از داخل شکم زن بیرون کشید .تا خواست جفت را توی سطل زباله ی پایین تخت ،  بیندازد زن دوباره جیغ زد : "جفتم جفتم..."

خانم صادقی گیج شده بود و نمی دانست با جفت توی دستش چه کند.خون چکه چکه  روی زمین می چکید . زن همینطور جیغ می زد  و جفتش را می خواست. بچه را توی بغل زن انداخت شاید از صرافت  جفت بیفتد .اما زن چند لحظه بچه را بغل کرد و بوسید بعد پسش زد و جفتش را خواست. ناچار جفت را توی بغل زن انداخت .زن آن را بو کرد ، بوسید و محکم توی بغلش فشرد.خون   روی سر و سینه اش راه گرفت . بعد چنگ انداخت توی جفت . می کند و می بلعید . خانم صادقی هجوم برد به زن و جفت تکه پاره را از دستش بیرون بکشد.

-روانی !

خواست آن را توی سطل زباله بیندازد اما ترسید دوباره به سراغش برود.زن بی مکث جیغ می زد و جفت را می خواست.

  زن و بچه  را سپرد به همکارش و با جفت پاره از بیمارستان زد بیرون. همین طور از جفت خون می چکید و روی زمین رد می انداخت .

برف سنگینی  باریده بود.لرز پرید توی تنش .جفت را محکم به خودش چسباند . نرمه  گرمایی دواند  توی تنش . خیابان  سفید و ساکت بود  .  چیزی که آرزویش را داشت. دلش خواست بدود توی برفها . خون  روی برف  همینطور رد می انداخت .بوی خون زیر دماغش پیچید .بالا آورد روی برف .جفت را هم انداخت روی استفراغها و با برف سعی کرد آنها را بپوشاند .

زوزه ی گرگها ! اشتباه نمی کرد .دم دروازه شهر ایستاده بودند و چشمشان توی تاریکی را برق می انداخت . فکر کرد به شکم گرسنه ی گرگها .برفها را کنار زد و جفت استفراغی را کشید بیرون و انداخت روی برفها .گرگها بو کشیدند و جلو آمدند .خانم صادقی به حالت مدیتیشن نشست وسط برفها .چشم بست به امید ردی از روشنی .دسته ی گرگها به جفت نزدیک شدند .یکی از آنها ولی پا شل کرد .روبه رویش ایستاد و به او زل زد که متمرکز در قلبش بود.

ناهید شمس








تنها جایی که به موجود زنده دروغ نمیگوید، قلب است شاید. میتوان گفت آخرین پناهگاه انسان، همانجا باشد بلاخص اگر وجدان درونی را همان قلب بدانبم. درونیات غیر قابل بیان انسانی را نمیتوان تا ابد زندانی کرد حتی اگر لازم شد. تک و آنهم در یک روز برفی و حتی هو آواز با زوزه های گررگها فریاد زد.

ارسال شده توسط هادی هیالی ، در تاریخ 1400/01/03


ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات