اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
يكشنبه ، 9 ارديبهشت ماه 1403
20 شوال 1445
2024-04-28
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 100
بازدید امروز: 813
بازدید دیروز: 8016
بازدید این هفته: 813
بازدید این ماه: 45136
بازدید کل: 14913227
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



رمان(( دیرمات ))اثر : سعید منافی

                                 
                                         الهام عیسی پور



رمان(( دیرمات ))اثر : سعید منافی

 به قلم الهام عیسی پور

 

 

برغم اینکه راویی دیرمات نمایان گر شخص ی و خطاهای ادراکی و توهم و تخیلات مبالغه آمیز و نوسانات روحی مکرر و نشخوار فکری محصور است  و ذهنش متکی برتعارض های مغایر استوار، در بستر داستان ویژگی های تامل برانگیزی را در مورد ماهیت روانجوری ترسیم میسازد . اضطراب بنیادی و تعارض عمیق که بروشنی از هم متمایز نیستند و این ناهماهنگی ها خصوصا در مواجهه با جهانی متخاصم و مملو از ایدئولوژی های ستیزه جویانه ، شدت می یابد و بر تداوم حالات روحی و روانی و تضادهای درونی  وی می افزاید .

رمان دیرمات اگرچه طیف وسیعی از مشکلات فرد روانجور را ترسیم کرده اما اراده ی معطوفم بر مبحث خیانت بوده که یکی از مولفه های این مجموعه می باشد." در حال حاضر ما فقط می دانیم که تخیلات همچون برخی حیوانات وحشی در اسارت تولید مثل نخواهد کرد"

جورج ارول

 

آنچه مسلم است در شاخص های بهزیستی روانی افراد باتجربه ی خیانت عوامل شخصیتی ، کیفیت زندگی زناشویی به عنوان عوامل مهم تعدیل گر همواره مورد توجه قرار داشته ، نویسنده رمان دیرمات نیز در همان سطرهای آغازین و حسن طلیعه داستان بر این امرصحه می گذارد که چگونه رانش های جنسی با هنجارهای حاکم بر جامعه ، خاستگاه ناراحتی های روحی و بستر نابسامانی های روانی زوجین میگردد و مادامی که عرصه ی گسترده ی ناخوداگاه ، جولان گاه غرائز و امیال سرکش روابط فرازناشویی میگردد ،چگونه میتوان بر استحکام بخشی و تداوم زندگی زناشویی امیدوار بود.

نویسنده ی محترم داستان خویش را بااین جمله شروع (پس لابد همسر خود را دوست ندارد که همیشه چشمانش تشنه ی دیدن اندام و چهره ی زنان دیگر است) و بدون اقتضای درنگ به ذکر جملات بعدی مبادرت می ورزد تا تکمیل کننده ی ولنگاری جنسی مردان باشد و همچنین بستری را فراهم می آورد و پرسش ها و تبین هایی را به عهده ی خواننده وا می نهد تا با واکاویی انحرافات جنسی و تخیلات شهوتران به باز اندیشی رفتارجنسی دست یازد. به عنوان مثال( مگر به زور باهمسرت ازدواج کردی که تخم چشمت پیله کرده روی صورت و بدن زن من) یا( نکند همسرم با دوستم رابطه دارد) شخصیت مرد داستان با سوظن و بدبینی نسبت به همسرخویش  مواجه است و در تردید و دودلی غوطه میخورد و در شهوت بارگی و کشش جنسی نامتعارف هم نوعانش تعلل به خرج نمی دهد و  با تفکری اشفته مواجهه میگردد و توهم های جنون آمیزش تقویت میگردد. نویسنده بوضوح اراده ی معطوف مردان را بر برانگیختگی جنسی و انحرافاتشان آشکار میسازد که چگونه این خواسته منجر به بی ثباتی رابطه ی زوجین میشود ، اینکه براستی در رفتار انسانی امری پایدارتر و با ثبات تر از نگاه مردان بر زنان نیست ! چرا؟ این امر چگونه صورت می گیرد؟

ریشه های این میل عمیق در چیست؟ و چه مراحلی را می پیماید تا به مرحله ی شهوت رانی جنسی برسد! مردانی که به  کثرت تمتع جویی های جنسیشان مباهات می ورزند و زنان هم می خواهند در لجام گسیختگی مردان و عرصه ی رقابتی با زنان دیگر همگام شوند و چه بسا از یکدیگر پیشی گیرند ،  اینجاست که اصول اخلاقی برچیده شده و ابتذال جنسی و تبعاتش بر زندگی مشترک سایه انداخته است .دیگر مقتضیات پایبندی و تعهدات در نظرشان معقول نمی افتد. 

پرواضح است کثرت هوس رانی مفرط و رقص شهوانی تخیلات در این رمان سوالات بیشماری را با طنین ناموزون و شواهد انکارناپذیر عیان میسازد، ایا می توان امیال غریزی را سربزنگاه افسار زد؟!

و اگر میشود که متاهل بود و خیال پردازی کرد، پس معنای وفاداری چه میشود؟ مگراین نیست که حس جنسی به فرد از یک حس عاطفی نشات می گیرد و میل جنسی بخشی از غرئزه است. پس چگونه میتوان عاشق بود و متعهد، اما احساساتمان به گردش برود(پرسه و تخیل) خیانت تا کجا تعریف میشود؟!

سیطره ی ولنگاری جنسی که بی هیچ تمهیداتی بر زندگی زوجین فرود می آید ایا هر یک از طرفین ، قدرت کنترل امیالشان را دارند ؟!  نه سرکوب

شخصیت مرد در داستان دیرمات همزمان درگیر ادراکات هذیانی و ازهم گسیختگی هویت  و معناباختگی است و در مرز میان سلامت روانی و جنون سرگردان و تلاشی مذبوحانه دارد اما سردرگمی در رمان آن جایی که مرد می پندارد درون خویش ، زنی زندگی میکند ، به اوج می رسد .  ابعاد و دلایل روانشناختی این هذیانات و وراجی ها در حیطه ی طبقه بندی اختلالات جنسی قابل بررسی و تحلیل می باشد.( زن درون من وجود داشت و نشان انکارناپذیر آن ، بودن پستان بود) در سرتاسر داستان عنصرثبات ، دویدن با ذهن می باشد که برای تبین و تحلیل می بایست بین ویژگی های شخصیتی و افسردگی و روان پریشی و کیفیت رابطه ی زناشویی و عوامل محیطی و پیشینه ی توارثی فرد تامل کرد  تا به پاسخ معقولی رسید اینکه چگونه شخص  به این حجم از ناهماهنگی شناختی در خود ادراکی دچارگشته است .آنجا که شخصیت داستان اشاره میکند( تمام عشق و علاقم رو از دست دادم ..) بی گمان بیشتر زوج ها زندگی مشترکشان را با عشق و علاقه آغاز می کنند اما مشاهده می کنیم که صمیمیت اولیه به تدریج در طول زندگی و فرازونشیب های آن ، رنگ می بازد و جای خود را بر تناقض ها و اختلافات می دهد به همین علت زندگی با آهنگی یکنواخت و ملال آور امتداد می یابد و بطبع در چنین مامنی حزن انگیز که فاقد مهارت های لازم برای برقراری ارتباط کلام است ، پایه های آن ازهم گسسته میشود  و در بیشتر موارد زمینه ساز روابط فرازناشویی می گردد . در جایی از متن رمان اشاره شده( چیزی بدتر از خیانت آزار میدهد. ماقدرت برقراری ارتباط باهم را از دست داده بودیم)  بخوبی موید این مسله است که چنین فقدان و قصوری در برقراری ارتباط و تجزیه و تحلیل کردن رفتارهای یکدیگر باعث میشود سرمنشا تعارض های عمیق و فراگیر ، مشخص نگردد و بمرور طرفین  طغیان های خصمانه در پیش گیرند و در خارج از مرزهای  روابط بنیان خانواده هیچ کنترلی بر امیال و غرائزجنسی خویش  نداشته باشند و بطبع دلیل تراشی هایی را برای تخطی و خیانت خویش ارائه دهند کمااینکه در امر خیانت ، طیف های متعددی از خیانت موجود است خیانت ذهنی و خیانت عملی و...

در کنار مولفه ها و علل دیگر  در سراشیبی سقوط زناشویی قرارگیرند  و در وادی اوهام جنسی و قوه ی تخیل و عمل خیانت به نرمشی حیرت آور و انعطافی دور از انتظار گام بردارند یکی در راستای انتقام جویی و فروکش کردن عقده ها و متهم انگاشتن همسر در انجام ندادن وظایف زناشویی و آن دیگری برای ارضای هیجان و تنوع طلبی ...

بله براستی این تکاپوی نفس گیر انحرافات جنسی توفنده که همواره می خواهند سر به تن فضیلت نباشد و ادمی تا مغز استخوان فاسد گردد در زندگی بسیاری از اشخاص رسوخ کرده است و زندگی مشترک بسیاری را ازهم تارانده است.

 شوربختانه آنچه که در معرض تصدیقان قرار گرفته حقیقت رعب انگیز میل به خیانت و به وقوع پیوستن آن در کمین زندگی زوجینی است که  به لحاظ روانشناختی مترصد گره گشایی ناکامی هاو اختلافات عمیق خود نیستند و راه حل کارامد و بهینه  را اتخاذ نمی کنند در جهت مرتفع سازی مشکلاتشان  برای رستن از این تعارضات زندگی  و موانع بر سرراه خوشبختی و آسایششان و روشهای ناعرفی   مختلفی را برمی گزینند که در راس همه ی  اینهابی بندوباری جنسی و اوهام غرئزی پرتو افکنی میکند ، بله  این تخیلات اغواگر و وسوسه های یغماگر را تمیز نمی دهند و  به نحو دلپذیری آهنگ غفلت می خوانند و با فضاحت ها و رسوایی های ناشی از خیانتشان ، فضائل اخلاقی را بر می اندازند .

 









ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات