اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
دوشنبه ، 10 ارديبهشت ماه 1403
21 شوال 1445
2024-04-29
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 106
بازدید امروز: 548
بازدید دیروز: 2660
بازدید این هفته: 3208
بازدید این ماه: 47531
بازدید کل: 14915622
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



عکست را عقاب می گیرم

                                      
                                             صمدآبروشن


عکس تو در اب می افتد عکست را عقاب میگیرم پروبال بگیری  ماهی به قلاب دوزی نهنگ به نیزه ی ناخن و لانه در ارتفاع در قله ی نت فا جایی که پای صدای هیچ ردی نمیرسد و نه هیچ تکانه ای حرکت سی میشود اس طور مارها طومارها من دیده تم خواسته ام ام بمویسم نشد یادم است ولی نیست از بچگی عاشق نوشتم بودم الا مشق زیربار معلم نرفتم از دوسمت میم باشم دولب گزیده مبادا سکته کنم از اینهمه سوزن کاری ازین همه ظرافت ظروف ظریف از ناخنی که اگر چرک زیر اش برود ام می شود ازان اتشی که اگر برافروخت این پرده از کنار میرود اسمان از شب ستاره ها از میریزند ما نقطه ایم از همین غباریم مقداری از حیات منجمله همین کلسیم که در ماست یا همین کپک که در پنیر  تکثیر اش کن ببین که از میان اشکال منظم کدام با کدام جفت میشود  پس ای ادم همه ی فسیلها از سیاره ی دیگری هسنند و یا زمانی ک کشتی حضرت افریقا روی قله ی کلیمانجارو نشست اتونبرو انجا بود و داشت برای عده ای از اهالی که در کار تجارت عاج بودند وبا اره به جان شاخ افریقا افتاده بودند موعظه میکرد میگفت اقا جان شما پدر مرا دراورده اید داخلش کاه گذاشته اید چکار این میمون ها دارید ادای خودتان را دربیاورید مگر من دلقکم خدا به من دو گوش داده تا شما بخندید این وصله ها حاصل عمر منست من به اندازه ی راز بقا قسمت دارم من خدا بخواهد سیصد سال زندگی میکنم وتا انقراض اخرین  لاک پشت غولپیکر را به چشم نبینه ام نبیره ام نتیجه ام نمیره ام نه رانندگی میکنم نه گواهی نامه میگیرم میخواهم به مرگ طبیعی بمیرم ازینهایی که قبلش به فرزندان خود پند میدهند همانهایی که در پیری و کهولت دوباره جوانه میزند التشان همانهایی که سر چند زن را خورده اند همان بومیانی که رحم به اجنه هم نمیکنند و وقتی قلم دستشان میگیرند ساق پا و تا بیایی به خودت بیایی شکسته غبارت میکنند از گرد تو کاسه های سفال میسازند مثلن قندان را ازروی خندان تو ساخته اند  تو یک حبه خندی میترسم عکست در اب حل شود بارها مرگ خودم  را دیده ام مثل فلاش است تنها چند عکس از تو میماند سینه به صوانح دلخراش کشیده ام جگر به دندان صدای قروچه ام تا به فلک رسید کر نشوی نشنوی کور نشوی نبینی کربشوی بشنوی کور بشوی ببینی کر نشوی بشنوی کور نشوی ببینی که همچون ناخدایان کشتی و پهلوانان کشتی به یک فتحه ضمه پهلو به پهلو میشوم

 

شعر دوم

 

ای بی با به با رقه ی امید نیک ای ژی ژا ژژاکت پشمی بره ی شاخ گاو افریقا ای عقاب دره های قله های تنگ  ای هوی هوای اکسیجن ای پری کجایی کجی با تو من کار دارم از بیکاری عاجزم عجیجم میخواهی بخواهمت میکاری بکارمت بیخوابی بخوابمت من عروس دامن دشتم زندگی میکردم اهو دشتم بی اب و الف بی عاب و علف بی تاب و تلف  نخند دندان نخند نیش بگو نیش هر از عضوی از دردم طاقت از توان من رفته چندسالست  اکنون پاشنه کش اعضای حزبم بیم بم جاسوس سه جانبه ام ایم ام در کار قاچاق قاطی قوطیها یم خالی اما پر از پرنده ام خرچنگم میگویم میگویم بوقلمو باش در هر کشوری هستی بگو غیرقابل قبول بگو به من به من بگو وتا تی توان این داری بجنگ نگذار پری از تو پرنده شود تو شاهکار خلقت بیخودی تو عروس جنگل پاتیلی تو یواش میخانه در تندر خدای خرسی به خودت بیا ببین که مستی ببین چکار کندو کنده ای به روز خودت نفت مالییده ای به شبت گزاییل دوگانه سوز عالمی صدایت میزدند تعجب نمیکردم اگر برگردی ببینی من دیزلم خب منم ادمم دلم میخواهد دود کند دلم میخواهد هن هن کند دلم میخواهد بوق بزنم ای بوق من ای بیق من بیا و بوق من باش بیا و ببین من چه بوق هایی دارم من ان الم من ولولم من قناری قفس قلیانم من شلاق دم گاوم الاغمگینم و از هرچه کار در مزرعه متفنفرم بیکارم و از پشم گوسفندان و ابر های چاق رویا میبافم از گلها کتایون و از بلبلها همایونم چگونه یکنفری سوار الاکلنگ میشوم با خودم حرف که می زنم می مردم دوست دارم با تو من به سینما بروم از فلینی بپرسم فلانی چگونه ادم خوبی ای  بازی گری در خرطوممست  در فیلم اپاچی نقش چی و در فیلمهای عاشقانه شقایقاانه قایقانه بازی کردم در دزد دوچرخه دوچرخه بودم هرکه بادم میکرد سوارم میشد چهل سالمست و پاتیلم بیژن تا سواحل منیژه رفتم دردم در دم میگرفت دردم شعرم میگرفت پشت هر درخت و پشت هر برگی رگی میجستم نه پیله پاله نه پلوانه پلیدم فهمیدم همه ی رفتار گربه در گه سگست فهمیدم انسان نخستین بشری بوده که پا روی زمین گذاشت تنها و منها هردویکنفری








ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات