Steven Saxby
ترجمه به فارسی : روحی شفیعی
گلدانهایت را آب میدهم
مهری جان،
گلهایت را آب میدهم.
دو بار در هفته،
هر چهارشنبه و یکشنبه،
همانطور که گفتی.
*
دلتنگ صدایت هستم
که در خانه می پیچید
و
خنده هایت با دوستان و خواهرانت
پای تلفن.
*
بیدار میشوم هر شنبه
و تو در کنارم نیستی
که برایم مربای گل رز و چای شیرین بیاوری.
*
هر زمان که تلویزیون را روشن میکنم،
بیاد تو که نیستی تا در کنارم
برنامه کمدی تماشا کنیم و
تخمه بشکنیم.
*
دلم برای غذاهایی که می پختی،
آش و کو کوی سبزی.
*
دلم برای صحبت هایت از
کارهایت، شعرهایت و سیاست بازی هایت
تنگ است.
*
دلم برای خاطره های زیبا
آن زمان که با من میرقصیدی
در آن
چهار شنبه سوری
تنگ است.
*
و بیش از همه آن زمان
که در آغوشم میگرفتی مرا
با واژه های مضحک مینامیدی
تنگ است.
*
گلهایت را آب میدهم
هر چهار شنبه و یکشنبه
همانطور که گفته بودی.
I water your plants, Mehri.
I water your plants, Mehri,
on Wednesday and Sunday,
twice a week,
just as you told me.
I miss your voice
ringing throughout our home,
laughing with friends and sisters
on your mobile phone.
Every Saturday, I wake up,
and miss you beside me,
after bringing moraba gol rose,
with our chai shirin.
Anytime I turn on the TV,
I miss you with me,
watching comedy,
and eating seeds.
I miss your unique cuisine,
your veggie ash dough,
and your use of kakuti
in your cookoo sibzamini.
I miss you telling me
of your work as an activist,
your life in law and politics
of your poetry and climbing trips.
I cherish the tender memories
of our joy and reverie,
like how you danced with me
on chahaarshanbe soori.
Most of all, I miss your embrace
every night,
hugging me so tightly,
and calling me "honey bunny".
So, I water your plants, Mehri,
on Wednesday and Sunday,
twice a week,
just as you told me.