زیر یک ستاره کوچک
شعری از
ویسواوا شیمبورسکا
برگردان
از فرشته وزیری نسب
اتفاق ببخشد
مرا، که آن را ضرورت می پندارم
و ضرورت ببخشد
مرا، اگر با این وجود اشتباه میکنم
باشد که خوشبختی
بر من خشم نگیرد که او را از آن خود میدانم
باشد که
مردگان تحمل کنند که یادشان در یادم کمرنگ میشود
مرا ببخش ای
زمان، که بسیاری از چیزهای جهان را در یک لحظه ندیدم
مرا ببخشید
ای عشقهای کهنه،که عشق نو اول به چشمم میآید
مرا
ببخشید ای جنگهای دور،که گل به خانه میبرم
مرا
ببخشید ای زخمهای باز، که انگشتم را زخمی میکنم
ای فریادزنندگان
از مغاک، نغمهی منوئه* را بر من ببخشید
ای
منتظران در ایستگاههای قطار در ساعت پنج صبح
خواب
صبحگاهی را بر من ببخشید
مرا ببخش ای
امید پر مشغله، که گاه به گاه میخندم
مرا
ببخشید ای بیابان ها، که با قاشقی آب به سویتان نمی دوم
ای شاهینی
که سالها بی جنبش در همان قفسی
با نگاهی
همیشه به یک جا خیره
مرا ببخش،
حتی اگر بفهمم که تنها پرندهای خشک شدهای
و تو ای
درخت قطع شده، بر من ببخش این چهار پایهی میز را
و شما ای پرسشهای
بزرگ، بر من ببخشید این پاسخهای کوچک را
و تو ای
حقیقت، رویت را از من برگردان
و تو ای کرامت
انسانی، بزرگ منشی کن
و تو ای
راز هستی، بردباری کن که تارهایی از پودت برکنم
و تو ای
روح من، آزرده مباش که تو را به ندرت در خود جا می دهم
همه چیز
مرا ببخشد که نمی توانم همه جا باشم
همه کس
مرا ببخشند که پیش این یا آن نیستم
می دانم که
تا زنده ام بخشش ناپذیرم
چرا که
خود حجاب خودم
خشمگین
مباش ای زبان، که واژه های عمیق را از تو میگیرم
و خود را
به آب و آتش می زنم که سطحی به نظر بیایند.
*منوئه یا
مینوئت نوعی موسیقی رقص است