اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
دوشنبه ، 10 ارديبهشت ماه 1403
21 شوال 1445
2024-04-29
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 109
بازدید امروز: 4885
بازدید دیروز: 2660
بازدید این هفته: 7545
بازدید این ماه: 51868
بازدید کل: 14919959
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



شعر

                                   
                                            علیرضا آبیز




 

 

مهری جعفری را من با شوری که از او می‌تراوید به خاطر می‌آورم. شوری که در بحث و گفت‌وگوهای ادبی و فکری از خود نشان می‌داد. به جز آن، او را در مقام یک شاعر کوهنورد تحسین می‌کردم. شعر با کوهنوردی رابطه نزدیکی دارد. شاعران در پی فرارفتن هستند. شمار زیادی از آنها شاید نتوانند از دامنه‌ها بالا بروند و بر قله بایستند اما در آرزوی صعود هستند. دوست دارند در شعر خود صعود را بازآفرینی کنند. کمتر شاعری می‌توان یافت که از کوه نسروده‌باشد. خوشا آنان که هم از کوه می‌سرایند و هم بر آن پای می‌گذارند.

شاید بتوانم گفت که من به این وجه شخصیت و زندگی مهری جعفری غبطه می‌خوردم. هر بار او را دیدم به او گفتم: خوش به حالت که کوه‌ها و قله‌ها را در می‌نوردی. تردیدی ندارم که صعود برای او نوعی سلوک شاعرانه بود. شاید بتوانیم خود را تسلا دهیم که دوستدار کوهستان برای همیشه مقیم کوهستان شد.

سه شعر کوهستانی را به خاطره تابناک مهری جعفری، شاعر کوهنورد، تقدیم می‌کنم.

 


 

۱

تا کوه

 

ما همه به سمت کوه می‌راندیم

از کوه صدای همهمه می‌آمد

در کوه کبوتران بودند با بزمجگان   آهوان

در کوه درختان بودند با شانه به سرها   جادوان

ما شتابان به سوی کوه می‌راندیم

از کوه صدای همهمه می‌آمد

 

در کوه ریگ روان بود   چوبدست شبانان

آتش به جای جای بود  باد بود و درختان

در کوه باروت نبود بوی باروت نبود

ما بی‌هوده به سمت کوه می‌راندیم

 

 

۲

با کوه

 

دشت‌ها به کوه‌ها نگاه می‌کنند

قله‌ها به دره‌ها

گندم در دشت می‌روید

آویشن در دامنه

 

از قله به دره می‌نگرم

اسبی رها می‌بینم

حیران می‌دود به سمت بوته زار

 

 

۳

در کوه

 

کوهستان به من نگاه می‌کند

که چگونه بر صخره می‌خزم

و به این بوته‌ی کوچک رسته در شکاف دو سنگ

چنگ می‌زنم

 

لختی دیگر از این صخره بالا خزیده‌ام

بر بلندای آن نشسته‌ام

به آسمان آبی و دره‌ی روبه رو می‌نگرم

 

 

 







ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات