اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
دوشنبه ، 10 ارديبهشت ماه 1403
21 شوال 1445
2024-04-29
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 113
بازدید امروز: 4009
بازدید دیروز: 2660
بازدید این هفته: 6669
بازدید این ماه: 50992
بازدید کل: 14919083
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



گودال

                                     
                                                رویا تفتی


 

گودال


کار من یکی که نیست

این خبر دادنش سخت است

گرفتنش

به نزدیکان دور

با فاصله اعلام کنید

که سخت‌تر است

اعلام کنید من به جای‌شان گریه می‌کنم

بگویید گریه را به هر زبانی مسلّطم

بلد شده‌ام جای تو هم توی خودم

با چند لهجه گریه کنم

تو گریه نکن

قبرستان شده مُشاع مملکتم

و مسلطم

گریه نکن تو

همین دیروز بود انگار

مدرسه‌ی من پشتِ همین مزار

آدم مدرسه‌اش پشت مزار باشد

تجدید می‌شود از تعلیمات دینی و مدنی

انقلاب هم تازه ممکن است بشود

جنگ هم

و رانش کند زمین تا پشت همین دیوار

و فاصله در فاصله بیفتد

این شکاف نشانه‌ی آن است

خشک نشده هنوز

یک قدم اما،

جلوتر است از ما

جواب گرفته آیا؟

یا برای خودش هم هولناک بوده خبر!؟

تمایلش آن لحظه بیشتر به کدام سمت رفته؟

به کی؟

باصفا شده حالا

درخت‌هایش بزرگ

با صدای زنگ مدرسه هم بو توی همسایه‌هاش در نمی‌آید

برای ما که عادت کرده‌ایم روی چیزها را ببینیم

و می‌بینیم

مثل همیشه است

روی مورچه‌ها

روی سنگ‌ها

روی چهره‌ها

روی اشک‌ها

رویش کشیده است

ملاقاتش کرده مرگ

من عین شکلات چسبیده‌ام به ریشه‌های روسری‌ام

دنبال دانه‌ای که گشته بودم می‌کارم

این گسل نشانه‌ی آن است

در هر حال

بوی باروت هم بیاید

ملافه هم «راحت شد» بگوید

غافلگیر می‌کند

اکسیژنِ بازمانده را

و منتظر است

هیچ وقت دیده نمی‌شود

پشت بعضی چیزها

هر جا باشد

هر چقدر هم که طول بکشد

از دینی و مدنی بیست هم بگیرد

سرش را کامل نمی‌تواند برگرداند کسی

دانه‌ها کارشان را می‌کنند

و این گودال نشانه‌ی آن است......

 

مرداد۸۹







ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات